جشنواره گل و گلاب جوشقان در تهران آغاز به کار کرد

 در وبلاگ آقا روح الله عاشقی-خطه پر خاطره- در مورد زحمت کشان و متولیان جشنواره آمده است:

"جشنواره گــــل و گـــلاب در تهران با همكــاری شهرداری جوشقان قالی و شهرداری منطقه 14 تهران آغار به کار کرد.

با تشکر از تلاش شبانه روزی همشهریهای عزیزمان

آقای حمید رضا اخوان
 
 
آقایان امیر و مهدی زرگری نژاد جوشقانی

 
اقای غلامرضا تعریفی


  آقای سیروس بهاری جوشقانی


آقای احسان امیدی  
 

 
كه در این راه زحمات بسیاری را متحمل شدند تا این جشنواره هرچه بهتر برگزار شود
 

پی نوشت: ما نیز به نوبه ی خود از این دلسوزان و زحمت کشان کمال تشکر را می نماییم هر چند بی شک این تشکر سنگ هم وزن ترازوی زحمات این عزیزان نخواهد شد و بوسه می زنیم دستانی را که عامل خیر شود بار وطن.

ضمناً طبق اعلام قبلی، این عزیزان همایش و برنامه ی ویژه ای را برای زمان و مکان ذیل تدارک دیده اند:
زمان: پنجشنبه 90/2/29 ساعت 17 الی 20
مکان: تهران- خیابان نبرد شمالی- خیابان پاسدار گمنام- بوستان سهند
 








برگزاری جشنواره گل و گلاب جوشقان قالی در تهران

مطلبی در وبلاگ دوست عزیزمان آقای عاشقی -خطه ی پر خاطره - از کارمندان شهرداری تهران درج شده است که در آن می خوانیم:

قابل توجه همشهریهای گل خودم  

برای اولین بار

       جشنواره گــــل و گـــلاب در تهران با همكــاری شهرداری جوشقان قالی  و شهرداری منطقه 14تهران

این خبر خوش که بی شک حاصل رایزنی ها و زحمات بی دریغ این عزیز و سایر جوانان همشهری شاغل در شهرداری تهران می باشد شایان توجه و شایسته تقدیر و سپاس است. اینگونه حرکات روح امیدواری می دمد در کالبد شهر و به رخ می کشد پتانسیل های فراوان و دلگرم کننده ی جوانان شهر را بخصوص اثباتی است بر گزاره ی " تداوم دلسوزی مهاجرین از جوشقان برای وطن مادریشان". به امید تداوم چنین خبرهایی، ان شاءالله


تکمیلی از سایت شهرداری جوشقان : شهرداری جوشقان و کامو با همکاری شهرداری منطقه 14 تهران و هم اندیشی عده ای از  جوانان فعال و خوش ذوق جوشقانی مقیم تهران، از 15 اردیبهشت تا پایان خرداد ماه 1390 جشنواره گل و گلاب برگزار می کند. همچنین همایشی در تاریخ 1390/2/29 در محل مذکور با حضور جوشقانیهای مقیم تهران و مسئولین و شهردار و اعضای شورای اسلامی شهر جوشقان و کامو و مدیران مناطق مختلف شهرداری تهران و سایر اقشار از ساعت 4 تا 8 بعداز ظهر برگزار می شود.از تمام عزیزان برای حضور در این همایش و جشنواره دعوت بعمل می آید.

چریک نیوز

نقد و نظرات مربوط به پست چریک نیوز را می توانید بخوانید و بیافزایید در قسمت نظرات این پست.

جوشقان و کامو بهشتی در دامنه کوه های کرکس

گزارشی از عملکرد شهرداری و شورای شهر جوشقان در سال ۸۹

 از نگاه روزنامه نسل فردا پنجشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۰

دیدن این گزارش در ادامه مطلب  یا اینجا

(در صورت عدم مشاهده صفحه به صورت کامل لطفا

ابتدا آن را به صورت عکس ذخیره کرده وسپس مشاهده نمایید)

ادامه نوشته

باور کنید رجعت سرخ ستاره را...

پیکر کارگر بسیجی و سردار کار؛ شهید عبدالحسین برونسی بعد از ۲۷ سال به وطن برگشت

خامنه ای “این عمار” گفت، “سردار هور” آمد و گفت “جهاد اقتصادی”، “اوس عبدالحسین برونسی”… که باز هم آستین همت بالا زد و غیرت کرد و بعد از ۲۷ سال برگشت با پیکری بی سر، تا بگوید؛ “لبیک یا خامنه ای”. آمد تا  برای ولی فقیه کار کند. کارگری کند. بنایی کند. آمد تا در دوران غیبت، باز هم اطاعت محض از ولی فقیه داشته باشد. آمد تا بگوید؛ “به روی چشم، ای نایب امام زمان”. آمد تا به رهبر انقلاب بگوید؛ “کدام کار در گوشه مملکت بر زمین مانده، کدام جاده باید کشیده شود، من هستم”. آمد تا بگوید؛ “ای ولی امر! روی من هم می توانی حساب کنی”. آمد تا بگوید؛ “من از سفر استانی بهشت برگشته ام، دوست دارم به جای این لباس خاکی، لباس کارگری بپوشم”. آمد تا بگوید؛ “خامنه ای! این درست که سر در بدن ندارم، اما دست های من هنوز هم پینه خدمت بسته و جلد کار است”. اصلا خوب شد که “سردار کار” سر در بدن ندارد و خیلی چیزها را نمی بیند؛ خیلی چیزها را. چین و چروک روی پیشانی اش حالا شاید بخشی از “خاک های نرم کوشک” شده باشد. پلاکش را که دیدم “سیاسینبود. “دیپلماسی” نبود. ساده بود. آنقدر بی تکلف که گویی آماده است برای کار. “DNA” ی روحش از “گروه خدمت” بود. خامنه ای را از همان دوران مشهد می شناخت. خامنه ای هم او را می شناسد و می داند که این مرد، برای “جهاد اقتصادی” حکم یک “مجاهد اقتصادی” دارد. نمی دانم از این شهید در سنگر جنگ، چند قطره خون تقدیم اسلام شد، اما می دانم که مقدس تر از خون سرخ و مطهرش، قطرات عرقی بود که می ریخت روی پیشانی اش، تا با افتخار، “کارگر انقلاب اسلامی” باشد. کارگر شهید که زمان جنگ به مقام فرماندهی هم رسیده بود، سردار کار” بود، اما همیشه دوست داشت او را “اوس عبدالحسین” صدا کنند. حتی دجله” هم برای “بنّای شهید”، “حجله کار” بود… و اینک در سال “جهاد اقتصادی” و در هفته “بسیج کارگری” همان خدایی که خرمشهر را آزاد کرد، به جای هر شهید دیگری، “شهید برونسی” را با پیکر بی سر، به ما برگرداند تا به ما بگوید؛ “سر باید داد در راه امر ولی فقیه”. سر باید داد. من رجعت پیکر پاک و بی سر شهید اوس عبدالحسین برونسی را سخن گفتن آشکار خدا می دانم با همه ما. از این واضح تر آیا می شود خدا با ما سخن بگوید؟! پیکر بی سر سردار کار” مختصرترین و مفیدترین پیامی بود که خدا در سال “جهاد اقتصادیبه همه ما داد، تا مبادا شعار خودمان را که می گفتیم “شهیدان زنده اند، الله اکبر” فراموش کنیم. تا خیال نکنیم که به همین راحتی ها می شود “سرباز ولایت فقیه” شد. از سر باید گذشت؛ مثل “حسین” و مثل “عبدالحسین”. رجعت این شهید حکومتی، این کارگر، این بنا، این “مجاهد اقتصادی” و این “سردار همت و کار مضاعف” که از فرط علاقه رهبر به ایشان، می توان “عشق آقا” خطابش کرد، به روشنی نشان می دهد که “جهاد اقتصادی” یک “حکم حکومتی” است؛ حکمی که بعد از ۲۷ سال از شرق دجله، باعث رجعت لاله ای بی سر می شود… پس خوش آمدی ای شهید! تبریک می گوییم به شما، ای نایب بر حق امام زمان، رجعت “سردار کاررا. تا شهدا زنده اند، امر شما و حکم شما بر زمین نمی ماند. این وسط ما چه کاره ایم؟! تا “مجاهد اقتصادی” سرباز شما برای “جهاد اقتصادی” است، ما چه کاره ایم؟! ما باشیم و نباشیم، اولین مدافعان راستین، کوشا و پرتلاش ولایت فقیه، “شهدا” هستند. مگر شهدا مرده اند که “این عمار” را نشنوند و مگر از اینجا تا “آن سوی هستی” چقدر فاصله است، که “اوس عبدالحسین” حکم حکومتی جهاد اقتصادی” را نشنود؟!… پس خوش آمدی ای شهید! در این سال، وطن شدید به تن بی سر تو نیاز داشت عبدالحسین! تو که همیشه بالا بود آستین لباس ات برای کار. تو که در مشهد، عاشق و مرید و پای منبر “خامنه ای جوان” بودی. تو که در جبهه، دلت پر می زد، برای وقتی که “رئیس جمهور مکتبی؛ خامنه ای” به جنوب می آید، از نزدیک ببینی اش. تو که هنوز هم مثل گذشته دوست داری “آقا” را. تو که آمده ای… و بی سر آمده ای، تا به ما در “فاطمیه روزگار” یاد دهی که چگونه باید از ولایت فقیه اطاعت کرد. تو که خامنه ای، زیاد دوستت دارد؛ خوش آمدی! تو سخن خدا هستی با ما. تو ای شهید! تجسم وصیت نامه شهدایی که؛ نگذارید ولی فقیه تنها بماند. خدا دارد به وسیله تو با ما سخن می گوید؛ کاش خوب گوش کنیم. کاش خوب ببینیم و کاش خوب کار کنیم که با وجود حجتی چون اوس عبدالحسین برونسی”، شانه خالی کردن از زیر بار خدمت، یعنی شانه خالی کردن از زیر بار شهادت… و یعنی شانه خالی کردن از زیر تابوت شهیدی که مجاهد اقتصادی” است و پسوند نامش به جای “مهندس” و “دکتر”، هیچ نیست الا نماد کار. ای شهید! ای شهید اهل کار و مجاهده و بنّایی! ای فرمانده یگان خدمت! می شود وقتی که داری، تمام شهر را، بلکه تمام دولت و مجلس و دستگاه قضا را، روی شانه های بهشتی ات، مشایعت می کنی، لطف کنی و برای ما فاتحه ای بخوانی؟! لابد آنکه در “تابوت” خفته است و بوی “باروت روزمرگی” می دهد، ماییم… که تو آمده ای مشایعت کنی ما را به وادی “جهاد اقتصادی” تا درست و بی مزد و منت، به ملت، به ولایت، به خون شهدا، خدمت کنیم.  


پی نوشت: کتاب "خاک های نرم کوشک"(خاطرات این شهید بزرگوار)از پرفروش ترین کتاب های سالهای اخیر را می توانید از یکی از لینک های زیر دریافت نمایید:

لینک 1                                          لینک 2                                  لینک 3- ویژه موبایل

آقای ضابطی، چوب خطتان پر شده است

در فروردین ماه جاری، اگر به اسامی غایبین و متاخرین صحن علنی مجلس شورای اسلامی نگاهی بیاندازیم، باز هم نام مرد همیشه غایب مجلس را در آن خواهیم دید. این در حالی است که در هیچکدام از این لیست ها نامی از مهندس گرانمایه پور نماینده شهر کاشان و آران و بیدگل که حتماً و تحقیقاً مشغله های کاری بیشتری نسبت به نماینده ما دارد، دیده نمی شود!

اسامی نمایندگان غایب مجلس در 15 فروردین 1390

اسامی نمایندگان غایب مجلس در 16 فروردین 1390

اسامی نمایندگان غایب مجلس در 23 فروردین 1390

اسامی نمایندگان غایب مجلس در 24 فروردین 1390

اسامی نمایندگان غایب مجلس در 30 فروردین 1390

اسامی نمایندگان غایب مجلس در 31 فروردین 1390

(نکته: از تاریخ های ذکر شده هیچ کدام در مهلت سرکشی به حوزه های انتخابیه قرار ندارند. لذا اینگونه بهانه ها نیز از قبل منتفی هستند، افزون بر آن، چقدر فعالند جناب ضابطی در سر کشی به حوزه انتخابیه اشان؟؟!)

در دو هفته ی اخیر حسینی دولت آبادی (نماینده برخوار و میمه) در چند نوبت در نطق میان دستور مجلس شرکت کرد، در حالی که دیرزمانی است که نام ضابطی تنها در لیست غایبین و متأخرین مجلس توسط هیئت رئیسه قرائت می شود نه برای تذکرات آئین نامه ای، نطق میان دستور و... .

اضافه کنید خدمات ذیل الذکر گرانمایه پور، نماینده کاشان در برخی روستاها و شهرهای کوچک حوزه ی انتخابیه اش را تا پایان سال 1386: (این آمار از سایت رسمی نماینده کاشان در مجلس شورای اسلامی اخذ شده است). خدمات ایشان برای خود شهر کاشان که جای خود دارد!

اقدامات مهندس گرانمايه در سفید شهر تا پایان ۱۳۸۶

اقدامات مهندس گرانمايه در روستاي یزدل تا پایان ۱۳۸۶

اقدامات مهندس گرانمايه در شهر نوش آباد تا پایان ۱۳۸۶

اقدامات مهندس گرانمايه در روستاي نشلج تا پایان ۱۳۸۶

اقدامات مهندس گرانمايه در جوشقان استرک تا پایان ۱۳۸۶

اقدامات مهندس گرانمايه در روستای محمد آباد تا پایان ۱۳۸۶

در مقابل این آمار، اگر عملکرد و فی الواقع عملنکرد ضابطی را که حرفی را برای دفاع از خود حتی برای طرفداران و جیره خوارانش باقی نگذاشته قرار دهیم، کمی جایگاه واقعی کنونی شهر جوشقان را که ماحصل زحمات بی دریغ و البته با جیره و مواجب زحمت کشان سیاسی شهر است شفاف تر رخ خواهد نمود. باغبانیان نماینده سابق جوشقان، با همه ی کاستی هایش و البته خیل انتقاداتی که به عملکردش وارد است و به حق هم اینگونه است، نامش حداقل در لیست غایبین همیشگی مجلس نبود و مدتی مقام ریاست و مدتی نایب رئیسی کمیسیون بهداشت مجلس را بر عهده داشت.(غرض تبرئه ی آقای باغبانیان از انتقادات نیست، عملکرد ایشان هم در جای خود قابل نقد است!) به نظر می رسد، ستاد تبلیغاتی ضابطی در دوره ی قبل انتخابات مجلس شوراها در شهرمان نیز بیش از سایرین به این حقایق و حقایق دیگری که در خبرنامه خاک مقدس جنبش عدالتخواه در مورد دکتر ضابطی بیان شده اذعان دارند و هیچ پاسخی در اینگونه موارد ندارند. چه اینکه خود نیز گاهی علناً به اشتباهات مخرب خود برای شهر واقف و معترفند. به هر حال پشیمانی این افراد سودی را عاید شهرمان نخواهد کرد. مطمئناً عملکرد ایشان در تاریخ شهر ثبت خواهد شد تا آیندگان در مورد آن قضاوت نمایند.

نکته ای که اکنون باید مورد توجه قرار گیرد؛ عبرت گرفتن از وقایع دوره ی قبل و حتی دوره های قبل تر انتخابات مجلس است. همه ی طیف های فکری در شهر به این نکته اذعان دارند که در دهه ی اخیر (و حتی بیش از یک دهه) نماینده ی مطلوبی از منطقه راهی مجلس نشده است و این مسئله در بعد کلان، عقب ماندگی ده ساله یا بیشتری را عاید شهر و منطقه نموده است که محصول حزب بازی ها، لج و لجبازی های کودکانه، منفعت و قدرت طلبی های شخصی، امتیاز طلبی ها، تفرقه و عدم تفاهم و یکدلی بر سر منافع شهر و منطقه و خلاصه یارگیری های کاذب و تخریب ها و بازی های سیاسی است. طبیعی است که در چنین شرایطی، هر کس به دنبال بیرون کشیدن گلیم خود از آب گل آلود و البته پر مایه! ی انتخابات است و بصیرت و شناخت لازم و بررسی صلاحیت نامزدهای انتخاباتی که وظیفه ی رعیت است نسبت به والی خویش (نهج البلاغه) هیچگاه مد نظر قرار نخواهد گرفت. 


در پایان بی پرده از این کرسی اعلام می داریم، تا آنجا که به ما مربوط می شود و به پشتوانه ی مردم فهیم و جوانان عدالتخواه شهر، این بار اجازه نخواهیم داد منافع شهر به دست کسانی انگشت شمار قربانی مطامع مادی و شخصی گردد و بدون هیچگونه تعارف، تساهل و تسامحی تا آنجا که ید و زورمان برسد، قطع خواهیم کرد آن دستی را که در جستجوی منافع شخصی اش در کارزار انتخابات باشد و البته فریاد خواهیم زد نامش را تا برای همه گان، خفته و بیدار، روشن شود آنچه که در لابی های پشت پرده ی اصحاب قدرت و ثروت می گذرد.

"مكتب ايراني " حرف پوچي است؛ مكتب به ايدئولوژي مربوط مي‌شود نه جغرافيا

رئيس مجلس شوراي اسلامي با بيان اينكه مطرح كردن "مكتب ايراني "، حرف‌ پوچ بوده و بنيان آن مشخص نيست، گفت: مكتب به فكر و ايدئولوژي مربوط مي‌شود نه به جغرافيا و نمي‌توانيم بگوييم مكتب مالزي يا كوبا يا امثالهم و اين جنس حرف‌ها اساس و پايه ندارد و باعث سرگرداني در جامعه مي‏شود

ادامه نوشته

از توهين افخمي و ميلاني به ملت و امام(ره) تا مستند "ظهور..."

يادداشتي از وحيد يامين‌پور
قاصد پيامكي فرستاد كه "كارگردان ظهور بسيار نزديك است بازداشت شد". دلم ريخت و پريشان شدم. فيلم را ديده ام. آماتور است و پر است از ايراد. معلوم است كه هيچ نهاد يا سازمان رسمي يا اراده‌ي ويژه ي سياسي پشت پرده ندارد. علاوه بر اينكه برخي از دست اندركارانش را مي شناسم. جوان هايي هستند كه در محيط طلبگي از سر احساس تكليف و با نيت خير دست به كار شده اند و احتمالا در خواب هم نمي ديدند كه ظرف چند هفته نيروهاي غيبي(!) ميليون‌ها نسخه از كار را تكثير و توزيع كنند و بشوند مساله اول فرهنگي كشور!

ادامه نوشته