رقـص در برابر مـرگ...

آخرین دست نوشته شهید دکتر مصطفی چمران لحظاتی قبل از شهادت، داخل ماشین و در حال رفتن به سوی دهلاویه

«ای حیات! با تو وداع می کنم، با همه مظاهر و جبروتت.

ای پاهای من! می دانم که فداکارید، و به فرمان من مشتاقانه به سوی شهادت صاعقه وار به حرکت در می آیید؛ اما من آرزویی بزرگتر دارم. به قدرت آهنینم محکم باشید. این پیکر کوچک؛ ولی سنگین از آرزوها و نقشه ها و امبدها و مسئولیت ها را به سرعت مطلوب به هر نقطه دلخواه برسانید. در این لحظات آخر عمر، آبروی مرا حفظ کنید. شما سالهای دراز به من خدمت کرده اید. از شما آرزو می کنم که این آخرین لحظه را به بهترین وجه ادا کنید

ای دست های من! قوی و دقیق باشید

ای چشمان من! تیزبین باشید

ای قلب من! این لحظات آخرین را تحمل کن

به شما قول می دهم که پس از چند لحظه همه شما در استراحتی عمیق و ابدی آرامش خود را برای همیشه بیابید. من چند لحظه بعد به شما آرامش می دهم؛ آرامشی ابدی. چه، این لحظات حساس وداع با زندگی و عالم، لحظات لقای پروردگار و رقص من در برابر مرگ باید زیبا باشد.»

بخشی از وصیت نامه زیبای شهید:

«به خاطر عشق است که فداکاری می کنم. به خاطر عشق است که به دنیا با بی اعتنایی می نگرم و ابعاد دیگری را می یابم. به خاطر عشق است که دنیا را زیبا می بینم و زیبایی را می پرستم. به خاطر عشق است که خدا را حس می کنم، او را می پرستم و حیات و هستی خود را تقدیمش می کنم.

عشق هدف حیات و محرک زندگی من است. زیباتر از عشق ندیده ام و بالاتر از عشق نخواسته ام.»


پ ن1: به مناسبت سالروز شهادت طرب انگیز شهید چمــران.

پ ن2::چراغ راه : اي خدا، من بايد از نظر علم از همه برتر باشم  تامبادا دشمنان مرا از اين راه طعنه زنند، ... بايد همه ي آن تيره دلان مغرور و متكبر را به زانو در آورم ، آن گاه خود خاضع ترین و افتاده ترين فرد روي زمين باشم." 

شهید چمران

دكتر شريعتي در مورد نظريه ولايت فقيه چه مي گويد؟

به مناسبت سالگرد عروج دکتر، برگرفته از کتاب انتظار مذهب اعتراض ، صفحات 24 الی 29 :

« با آغاز دوران غیبت بزرگ و خاتمه کار نُواب انتصابی - که امام به وسیله آنها، در نهان، بر مردم خویش حکم می راند و مردم، از طریق این بابهای تعیین شده، با شخص رهبر تماس داشتند و وظیفه اجتماعی خود را از او کسب می کردند و حقیقت اعتقادی مذهب خویش را از او می پرسیدند - رابطه قطع می شود و مسئولیت امام به مردم واگذار می شود و دوران انتصاب پایان می گیرد و عصر انتخاب فرا می رسد.

" توقیع (فرمان) ِ مشهور امام –که پیش از ورود به دوران غیبت بزرگ صادر شده است- نظام ویژه ای را که جانشین ِ نظام ِ امامت می شود ، بدین گونه اعلام می دارد:

"فَامّا الحَوادث الواقِعَه ، فارجِعوا فیها اِلی رُواةِ احادیثُنا ، فَانّهُم حُجَتی عَلَیکُم وَ اَنا حُجَتُ الله عَلَیهِم"
"اما دربارۀ پدیده ها و رویدادهایی که در مسیر زمان و در طی تحولات و تغییرات اجتماعی وقوع می یابد، به راویان سخن ما - دانشمندان و متفکرانی که به سخنان ما ، هم دانایند و هم آشنا - رجوع کنید ، که آنان حجت منند بر شما و من حجت خدایم بر ایشان"

اما اینها چه کسانی اند ؟ و چگونه و چرا انتخاب می شوند ؟

ضوابط و شرایط ِ انتخاب آنان را امام صادق علیه السلام برای توده مردم اعلام کرده است :

"امّا، مَن کانَ مِن الفُقَهاء صائِناً لِنَفسِه، حافِظاً لِدینه، مُخالفاً لِهواهُ، مطیعاً لامر مولاه، فللعوام اَن یُقَلّدوه"

"اما ، از دین شناسان، آنکه نگهدار و خویشتنش بود، نگهبان ایمانش، مخالف هوسش، فرمانبردار خدا و مطیع امر مولایش، بر توده مردم است که تقلیدش کنند"

تقلید نه تنها با تعقل ناسازگار نیست، اساساً کار عقل این است که هر گاه نمی داند، از آنکه می داند تقلید می کند و لازمه عقل این است که در این جا خود را نفی کند و عقل آگاه را جانشین خود کند. بیمار خردمند کسی است که در برابر طبیب متخصص خردمندی نکند. چه ، خردمندی کردن در اینجا بی خردی است و اقتضای تعقل، تعبد است و تقلید. مهندس، طبیب، حقوقدان و رهبر یک تشکیلات انقلابی یا حزبی، همیشه تربیت شده ترین و فهمیده ترین افراد را در میان مراجعان و اعضای خود مطیعتر و مجری تر از همه یافته اند. زیرا شعور، این فضلیت علمی و عقلی را به آنان آموخته است که ابراز فضل در آنچه نمی دانند، فضولی است و این شیوه عقل است که در یک رشته علمی، از متخصص تقلید کند و این قانونی است که در همه رشته های زندگی جاری است و هر جامعه ای که پیشرفته تر و متمدن تر است، اصل تقلید و تخصص در آن استوار تر و مشخص تر است.

بنابر این می بینیم که در این دوره غیبت کبرا یک نظام انتخاباتی خاص به وجود می آید و آن یک انتخابات دموکراتیک است برای رهبر ... گر چه این انتخاب شونده به وسیله مردم انتخاب می شود ، اما در برابر امام مسئول است و در برابر مردم نیز. بر خلاف دموکراسی که منتخب به وسیله مردم، فقط در برابر خود مردم که انتخاب کنندگان و موکلین او هستند مسئول است .

این است که مردم ، نایب عام را خودشان، با تشخیص و آرای خودشان، بر اساس این ضوابط انتخاب کرده و رهبری او را می پذیرند، و او را جانشین امام تلقی می کنند و این جانشین امام در برابر امام و مکتب او مسئول است یعنی بر خلاف نماینده ای که با نظام دموکراتیک انتخاب شده ، مسئول این نیست که ایده ها و ایده آلها و نیازهای مردمی که او را انتخاب کرده اند بر آورده کند، بلکه مسئول است که مردم را بر اساس قانون و مکتبی که امام و رهبر و هدایت کننده آن مکتب است هدایت کرده و آنها را بر اساس آن مکتب تغییر و پرورش دهد.

البته این انتخاب که یک "انتخاب مُقُیّدی است، به این معنی نیست که همه مردم بیایند رای بدهند و هر کس آرایش بیشتر بود، به جانشینی امام منتخب شود و در مسند نیابت امام قرار گیرد، بلکه چون این فرد یک شخصیت اجتماعی است و در عین حال یک شخصیت علمی، بنابراین توده نا آشنا با علم، خود به خود شایستگی انتخاب او را ندارند و عقل حکم می کند کسانی که آگاهی و علم دارند و می دانند که عالم ترین و متخصص ترین و آشنا ترین فرد به این مکتب کیست، یعنی عالِم شناسان به این انتخاب مبادرت ورزند و مردم هم که خود به خود با فضلا و و روحانیان و علمای مذهب خودشان تماس و به آنها اعتماد دارند و از آنها پیروی می کنند، طبعاً رای آنها را برای انتخاب نایب امام می پذیرند و این یک انتخاب طبیعی است، همان طور که درباره متخصصان دیگر این کار را می کنیم، مثلاً من که بیماری قلب دارم و شخصاً هیچ گونه آگاهی طبی ندارم، بزرگ ترین متخصص قلب را خودم انتخاب نمی کنم و معمولاً از دانشجویان پزشکی، اطبا، داروسازان و یا کسانی که آگاهی به این مسایل دارند استخبار می کنم که بهترین متخصص قلب کیست و بنابر اعتقادی که به ایشان دارم، رای ایشان را به عنوان رای خودم می پذیرم ؛ یک نوع انتخابات دو درجه ای طبیعی.

این امام، در دوره غیبت، مسئولیت هدایت خلق و پیروانش را برعهده علمای روشن و پاک و آگاهان برمذهب خود می گذارد تاظهورش فرا رسد و آن هنگامی است که رژیم های حاکم و نظام های اجتماعی در سراسر زندگی انسان ها به حضیض فساد رسیده باشد."

میهمانان آسمانی جوشقان

نیامده بودند تا شرمندگی و حقارت مان را به رخمان بکشند، عظمتشان بیش از آن است که مشتاق یادآوری شرمندگی حقیرانی چون ما باشند. آمده بودند تا بوی خدا در شهر بپیچد و عطر کربلا کوچه ها را پر کند. بوی گل نرگس می داد تابوت های بهشتی شان. آمدند تا باز هم نشان دهند که گره ها به دست آنها باز می شود. آمدند تا باز هم اثر زنده بودنشان را برای عقل های معاش من و تو به اثبات برسانند. آمدند تا باز هم همه مان را سر سفره ی رحمت اهل بیت جمع کنند. آمدند تا با دم مسیحایی شان، دل های مرده ی زنگار گرفته مان را زنده کنند و بازار خریداران خاطر یوسف زهرا (عج) را رونقی تازه بخشند. و آمدند تا اینگونه کلمات را برای توصیف آمدنشان حقیر کنند...


پ ن1: گزارش تصویری مراسم تشییع پیکرهای پاک دو شهید گمنام دفاع مقدس در شهر جوشقان در ادامه مطلب...

پ ن2: تشکر ویژه از دوستان عزیز شفقی؛  آقایان سجاد کاکلی و سعید جزی

ادامه نوشته

حسرت یک آخ!

پیش نگاشت

از آخرين دست نوشته ي سيد جواد يا به قول خودش "اولين و آخرين يادگارش" حرف براي گفتن زياد است. از اين ميان اما جمله اي دارد، كه شايد ، شايد كه نه ، قدر مسلم پاسخي است در خور ، به ادعاهاي گاه واضح و گاه در كنايه ي برخي سياسيون نخ نماشده. ناگفته نماند، بررسي گذشته ي عملكرد اين به اصطلاح سياسيون از ابتداي انقلاب اسلامي اختلاف ديدگاه اين افراد را با خط فكري امام(ره) و شهدا به خوبي مشخص مي سازد. بررسي كه نياز به مجالي ديگر اما ضروري دارد. نوشتار ذيل به پيوست يك صلوات از جان و دهان خواننده به مناسبت سالروز شهادت سيد جواد ، تقديم به وجود هميشه جاودان او و همرزمانش:

تمثال مبارک شهید سید جواد رضویان

«يحمل هذا الذين في كل قرن عدول، ينفون عنه تأويل المبطلين، وتحريف الغالين، وانتحال الجاهلين، كما ينفي الكير، خبث الحديد؛ در هر روزگاری عادلی بار [مسئوليت] اين دين را بر دوش كشيده، تأويل باطل كاران، تحريف گزافه گويان و غاليان و ادعاى [بى اساس و بيهوده] جاهلان را از [ساحت] دين مى زدايند، [و آن را مى پالايند] آن سان كه كوره آهنگرى، زنگار آهن را مى زدايد». 

خميني(ره) اين احياگر اسلام ناب در روزگار سيطره ي فرهنگ و تمدن غرب بر جهان معاصر ، آمريكا را شيطان بزرگ مي خواند. نبايد پنداشت، اين تعبير از سر اغراق يا تشبيه است. امام اين ثلاله ي ناب علوي حقيقتا روح شيطنت و خباثت را در آمريكا حاكم مي ديد و دقيقا به جهت همين روحيه است، كه مي فرمود" آمريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند" و نیز "مادامى که آمریکا این طور است و اسرائیل هست، ما با آنها نمى ‏توانیم زندگى بکنیم.( و نیز ما چنانچه بخواهیم اسلام را پیش ببریم، دیگر نباید نوکر باشیم. اگر نوکر نباشیم، رابطه‏اش را با ما قطع مى‏کند. ما از خدا مى ‏خواهیم که رابطه قطع بشود. ما ذلت را براى خاطر این‏که رابطه با یک ابرقدرت داشته باشیم، نخواهیم پذیرفت. شرافتى نیست رابطه‏ داشتن با امثال آمریکا."  و نیز "مستکبرین، جهان را از آن دید خاص خود استکبارى و آن بیمارى روحى که در آن‏ها هست، نگاه مى‏ کنند و این بیمارى موجب این شده است که این‏ها توده‏ هاى بزرگ ملّت‏ها را از جهان حساب نمى ‏کنند." آري اين چشمان وجود بين امام روح الله بود ، كه وراي حوادث و ظواهر ، ذات شيطاني آمريكا را به عنوان طلايه دار تمدن مادي غرب مي ديد و چه اندك اند اين چنين چشماني!

نيك بنگري اگر ، آنچه در گفته ها و نوشته هاي شهدا مي يابي، گويي همه جلوه هايي از نور بيانات امام روح الله را به همراه دارد. توگويي اين شعار "روح مني خميني" در فرد فرد ايشان هر يك به شكلي و با شدت و ضعفي متناسب با ظرفيت فرد بروز و جريان دارد و حقيقتن اين روح وسيع و عزيز روح الله است، كه در جان تك تك اين عزيزان تجلي يافته است.  و ادراك ايشان از حوادث و وقايع از چشم وجود بين امام(ره) به انجام مي رسد. داستان عجيبي است ، اين داستان انيس و مونس و حبيب و محبوب و همسنخي ميان ايشان. سيد جواد در يكي از بندهاي پاياني آخرين دست نوشته اش چنين مي نويسد:"بار الاها! گام هايم اگر خسته شوند و از شدت درد و جراحت چشم بر هم نهم و زير مشت دشمنان از درد به خود بپيچم، داغ حسرت يك آخ را بر دلشان خواهم گذاشت" حقيقت اين است  كه آمريكا دقيقن همين يك آخ را از ما طلب مي كند. آمريكا شيطان بزرگ است. شيطان مظهر استكبار و خود بزرگ بيني است. شيطان همان بود ، حاضر شد به خاطر حفظ روحيه استكبار و خود بزرگبيني اش در برابر بشر مخلوق خداوند از سرمايه ي شش هزار ساله ي عبادت خويش در درگاه احدي چشم پوشد. و اكنون طبقه ي سرمايه دار صهيونيست حاكم بر آمريكا حاضرند ، تمام سرمايه هاي مادي خويش را هزينه نمايند، حتي در اين شرايط سخت اقتصادي و نياز مبرمشان به نفت جمهوري اسلامي سيلان بين المللي نفت را از خاك كشورمان ولو به ضررشان باشد، مواجه با اشكال نمايند تا همين يك آخ را از دهان ما بشنوند.

صهيونيست ها اين بزرگ رباخواران تحريف كننده ي مكتب موسي كليم الله  ، پايه گذاران مكاتب خود بنياد و منقطع از وحي غرب ، از اقتصاد گرفته تا جامعه شناسي و روان شناسي رايج در جهان اند. مكاتبي كه قرار بود بشر را بدون نياز به يك منبع وحياني و الهي به يك بهشت سعادت و سلامت برسانند. صاحبان اين مكاتب مدعي بودند اين آخرين و مناسب ترين شيوه ي زندگي و نتيجه اش همان بهشت موعود و آخرتي اديان وحياني اما در زمين خواهد بود. در اين ميان نظامي مبتني بر اراده ي مردم و مدعي افراشتن پرچم  "لا اله الا الله"  بر قلل رفيع جهان سر برآورده و طليعه ي تمدن نوين اسلامي بر آمده از آموزه هاي وحياني آخرين فرستاده الهي را نويد مي دهد. طبيعي است ، اين سرمايه داران پر نخوت و مستكبر تحمل اين جسارت بزرگ به مكاتب خود بنياد خويش  را ندارند و روح شيطانيشان ايشان را  واردار مي سازد ، به هر وسيله اي صاحبان اصلي نهضت بيداري اسلامي يعني ملت عزيز ايران را وادار به اعتراف به شكست كنند. اصرار بي موالات آمريكا براي مذاكره با جمهوري اسلامي دقيقن به همين دليل است. آمريكا به عنوان طلايه دار تمدن جديد غرب از نظر تجهيزات و تسليحات نظامي به مراتب از ما پيشرفته تر است. آنچه آمريكا از مذاكره با ايران طلب مي كند ، اين است كه ثابت كند ما ملت ايران پس از سي و چند سال مبارزه با رويحه و رويه ي شيطاني آمريكا به نتيجه رسيده ايم كه تلاش بيهوده اي مي كنيم و نمي توانيم در برابر زورگويي ها و سلطه طلبي هاي آمريكا در ايران و خارج از ايران مقاومت كنيم. بنابرين تصميم به سازش گرفته ايم و مي خواهيم ،  مصالح خويش را با مذاكره با آمريكا ، امپراطور بلا منازع جهان تامين نماييم. زهي خيال باطل!

اكنون مبارزه ي ما با روحيه و رويه ي شيطاني آمريكا به مرحله اي غير قابل بازگشت رسيده است و به فرموده ي رهبري عزيز " در يك پيچ تند تاريخي قرار گرفته ايم". اكنون گلوگاه هاي استراتژيك تمدن غرب يعني كشور هاي اطراف رژيم غاصب صهيونيستي ، كشور هاي پر ثروت آمريكاي جنوبي و كشور هاي زجر كشيده ي آفريقايي در دست حاميان نهضت اسلامي است.  مبارزه ي ما با آمريكا ، مبارزه ي با روحيه و رويه ي شيطاني آمريكا است و محال است ، آمريكا با وجود اين روحيه شيطاني ، وجود نظامي قدرتمند مبتني بر آموزه هاي وحياني را تحمل نمايد ، درحالي كه ملت هاي برخاسته ي مسلمان و غير مسلمان اكنون در مرحله ي گزينش نظام و اصولي براي اداره ي انقلابي امور خويش اند و ايستادگي ملت ايران ، خود نقطه ي اتكاي ايشان است. نكته اي كه رهبري عزيز در مراسم سالروز درگذشت امام(ره) به آن اشاره فر مودند. " برخی با گوشه و كنایه می گویند دنیا را در مقابل نظام قرار ندهید اما این، سخنی از سر نیاندیشیدن است. چرا كه مطرح شدن داعیه حكومت دینی و مردمسالاری دینی، بطور طبیعی، فرعونهای جهانی را به مقابله با این نظام و این ملت برانگیخته است."  در اين شرايط شايد عده اي از اين مبارزه ي نفس گير خسته شده باشند و گاه و بيگاه به وضوح و به كنايه بگويند"تا ابد كه نمي توانيم با آمريكا قهر باشيم" و... . ما اما حقيقتن عزت كنوني خويش را مديون راهي مي دانيم ، كه سيد جواد و همرزمانش با جان و دل پيمودند و حفظ اين عزت را جز از طريق ادامه ي همين طريق عزتمندانه ممكن نمي بينيم. فرياد حقيقي ملت ما اين جمله ي سيد جواد است" آري خط سرخ شهادت خط محمد و آل محمد و علي است و اين افتخار از خاندان نبوت و ولايت به پيروان خط آنان به ارث رسيده است" آري ، خط فكري اصيل ملت ما همين خط فكري امام روح الله(ره) وفدائيان اوست و به فرموده ي رهبري عزيز" حرکت ملت ایران با خستگی و بی حوصلگی برخی افراد دچار تزلزل و انحراف نمی شود." ان شاء الله

نشئه ای دیگر از صهبای عشق؛خوش نامان بر دوش، شور زهرایی در دل...

باور كنيم، رجعت سرخ ستاره را ***ميعاد دستبرد شگفتى دوباره را
باور كنيم،رويش سبز جوانه را ***ابهام مرد خيز غبار كرانه را

رفتى كه باز گردى و تا ما خبر شديم***اى پيشتاز قافله، بى همسفر شديم
گيتى به اهل عشق بدستان چه مى‏كند!***حالى به ما شقاوت پستان چه مى‏كند!

اينجا خوش است ضجه زنجيريان هنوز***مردم كش است دشنه تقديريان هنوز
اينجا هنوز عرصه گير و كشاكش است***اينجا هنوز خواب اسارت مشوش است

 

بار دیگر، شور زهرایی و نسیم بهشتی شهادت در شهرمان طنین انداز می شود. شهيداني كه اگر چه نامي بر تابوت خود ندارند و عكسشان به يادگار بر قاب چشمان همراهان نمي نشيند، اما خوش نام ترين و سعادتمندترين واصلان كوي دوستند؛ چرا كه تمام روزهاي هفته؛ ميزبان دل هاي مشتاق جوانان و دست هاي نيازمند حاجتمندانند تا با گره خوردن جفيه هاي بسيجيان يا پر چادر مادران بر ضريح نگاهشان ، ضامن حاجت روايي و شفاعت طلبي باشند.
تشییع پیکر دو لاله ی سرخ گمنام؛ همراه با پرچم گردانی پرچم مقدس حرم امام حسین(ع) فردا (جمعه ۲۶/۳/۹۱) حدود ساعت ۱۲ در جوشقان. مراسم شبی با شهدا و به خاک سپاری این خوش نامان، جمعه هم زمان با شهادت امام موسی بن جعفر(ع) در شهر قمصر.  


خون نوشت: 

نه جامه ای،نه پلاکی، نه عطر خاطره ای
نه ره به سوی تو دارد نگاه پنجره ای
نه واژه ای، نه کلامی، نه بانگ آوازی
نه بغض می شکند در تو تار حنجره ای
سکوت، غرق سکوتی شهید گمنامم!
ندارد آن دل پرخون سر مناظره ای
توکیستی گل پرپر که در عبور از خاک؟
میان حلقه ی فوج ملک محاصره ای
نمی شناسمت اما چه می درخشی تو
که آفتابی و من اشتیاق شاپره ای
تو آن قدر به خدای امید نزدیکی
که دست سبز گشایش برای هر گره ای
دریغ و درد که آغوش شهر کوچک بود
برای چون تو بزرگی، شهاب گستره ای

سکانس های حساس"جدایی جوشقان از کاشان"

 -1 از قدیم گفته اند «گرهی که با دست می توان گشود، را به دندان نمی سپارند». دست و دندان را هر کودکی تشخیص می دهد از میان میمه و کاشان. به لحاظ قرابت فرهنگی نیز قصه از همین نوع است.

2- مردم منطقه باید تعصبات شهری و خیابانی و کوچه ای و محله ای را از سر به در کنند. واقعیت این است که مردم 15 کیلومتر مربع، آن قدر منافع مشترک دارند یا می توانند داشته باشند که یاریشان کند سعادتشان را به مسلخ جنگ های نابخردانه یا حتی بخردانه تاریخی نبرند! امروز هر قدمی که در جوشقان به سمت پیشرفت و ترقی برداشته شود، میمه از آن سود می برد و بالعکس.

3- موضع گیری شجاعانه و قاطعانه رئیس شورای شهر جوشقان در مصاحبه با فارس، ستودنی است. اگرچه خیلی زودتر از اینها منتظر چنین توفندگی های رسانه ای توسط حقوقبانان مردم بودیم و اگرچه بیش از اینها می شد بر روی «از رنجی که می بریم» از کاشان مانور فکری و منطقی داد. ماهی را اما هرگاه بگیری از آب تازه است. به ویژه که آب این ماهی به برداری متعفن از رنگ خودخواهی و بوی منفعت طلبی و تمرکزگرایی کاشانیها  بدل شده باشد.

4- البته در دارالمومنین کاشان، کم نیستند هنوز کسانی که صداقت و یک رنگی و خیرخواهی داشته باشند و میزشان، همه چیزشان نشده باشد. نمونه اش هم عضو شورای شهر کاشان که در مصاحبه با فارس گفته است:« در صورت بی‌توجهی مسئولان شهرستان کاشان به جوشقان و کامو، آنان نیز حاضر می‌شوند از پیشینه و شهرتی که شهرستان کاشان دارد چشم‌پوشی کرده و...» و افزوده است:« علی‌رغم شهرت تاریخی و جهانی شهرستان کاشان، برخی از مسائل که مهمترین آن گرفتن امتیازات است، موجب شده از شهرستان کاشان چشم‌پوشی و خواستار الحاق به شهری دیگر را دارند.». چینش کلمات (احتمالاً ناخواسته) البته در جمله دوم به گونه ای است که مفهوم امتیاز خواهی و زیاده طلبی جوشقانی ها را القا می کند. ظلمی که در یکصد سال اخیر به جوشقان رفته است اما، حداقل ها را برآورده نساخته است تا چه رسد به «زیاده طلبی»! امتیازهای کاشانی ها هم ارزانی بخشداری قمصر که با جمعیتی کمتر از جوشقان و با قدمتی بی مقیاس با ما، بخشداری یدک می کشد و با آنکه جوشقان -مرغوبترین به لحاظ کیفی و بیشترین به لحاظ کمی- گل محمدی منطقه را دارد، در فصل گل و گلاب گردشگران به طرز کاملاً خودجوشی! سر از قمصر بر میاورند. طبیعت جوشقان که دیگر حدیث هفتاد من مثنوی است...

5-  جوشقانی ها اما در ناملایمات تاریخیشان یاد گرفته اند، که «از حول حلیم نیفتند در دیگ». قرار باشد کلی چانه زنی و کل کل و دوندگی بکنند تا پای کاشان را از کفششان در بیاورند و پایی مشابه در کفششان کنند، همان بهتر که بنشینند سنگین و رنگین در جایشان و توهین اقلیتی از مردم مذهبی و ولایتمدار کاشانی را که از سر سیری انگ دهاتی بودن و خیانت و... می زنند را به جان نخرند. قرارهای مشترکمان با هم منطقه ای ها را قبلاً هم ما و هم دوستان رسانه ای میمه ای و از جمله صبح میمه مرور کرده ایم. بخشداری حق مسلمی است که یک دفعه قمصری ها آن را از جوشقان سلب کرده اند، و قصه ی مارگزیده و ریسمان رنگارنگ...

6- فرماندار محترم کاشان که ان قلت قانونی و حقوقی جلوی پای مردمان رنج کشیده جوشقان می گذارند پاسخگو باشند تا کنون در دوران تصدی مسئولیتشان چند بار به خود جرئت داده اند از بیراهه ی کوهستانی پرپیچ و خم کاشان-جوشقان رخت سفر بربندند به مرزی ترین نقطه ی شهرستانشان که به تعبیری از نقاط استراتژیک و پر اهمیت آن است. قرار باشد نام جوشقان از روی نقشه ی جغرافیایی نصب شده در اتاق جلسات فرمانداری ویژه صرف و نحو شود، همان به که نشود. (بنده به شخصه بعد از آقای حاجی که حقاً خدمات خوبی در دوران تصدی مسئولیت فرمانداری ویژه کاشان داشتند و دفعتینی هم رنج سفر خریدند، فرماندار جدید را در جوشقان ندیده و نشنیده ام! کم از یک درصد مردم جوشقان نام فرماندارشان را می دانند. فرماندارِ صرف و نحو کنِ نامِ جوشقانِ ان قلتِ قانونی آور!) و این حضور فرماندار کف مطالبات مردم است. بگذریم که حداقل در نیم قرن اخیر، هیچ طرح و بودجه ی کلانی یارای عبور از کاشان و سپس از قمصر و البته جاده ی کوهستانی و پرچاله قمصر-جوشقان را نداشته است.

7-مردم سالاری دینی در نظام جمهوری اسلامی به گمانم به درجه ای از بلوغ رسیده است که مردم خود برای سرنوشتشان تصمیم بگیرند. منطق مردمان فرهنگی و فهیم جوشقان نیز پاره سنگ برنداشته که قصه ی گره و دست و دندان را بخوانند که فقط خوانده باشند! اکنون نوبت عمل است و انعطاف بوروکراتیک نظام جمهوری اسلامی همان قدر که قادر است در فاصله ی 90 کیلومتری از قم به کاشان استانداری اعطاء نماید، همان قدر و البته کمی بیشتر مصلحت مردمان رنج کشیده جوشقان را در پیوستن به هم فرهنگان و هم زبانانشان در میمه یاری می کند. و این حق مسلم مردم بزرگ جوشقان است که پای پیش نهند و از حقوق پایمال شده شان بپرسند و ناپدری پدر نامهربان به نام کاشان را در دادگاه وجدان و قانون استیضاح کنند و رمق را بگیرند از مشتی اپورتونیست!

8- امید است شهر دارالمومنین کاشان نیز خود را از این سوء مدیریت ها نجات دهد تا یک روز آران و بیدگل از آنها ناخشنود نشود و روز دیگر جوشقان. ما از صمیم قلب به مردمان خوب کاشان که شهره ی عام و خاصند در ایران به تشرع و دینداری و خونگرمی، مهر می ورزیم و مطمئنیم که از قلب های مهربان این مردمان خودخواهی و تمرکز محوری و به مسلخ بردن منافع مردمان رنج کشیده ای چون مردمان جوشقان، فرسنگ ها به دور است.

9-امید است مسئولان شهرمان، شهر میمه، نماینده محترم و خدوم برخوار و میمه، و نماینده نطنز و بادرود با رعایت بی طرفی و در نظر گرفتن مصلحت مردمان منطقه، پیگیر جدی این مسئله باشند تا در پیچ و تاب تاریخی، نام نیکی برای خود دست و پا کنند و دعای خیر مردمان قناعت پیشه منطقه همراهشان گردد. ان شاءالله


پی نوشت: پس از درج این مطلب بازخوردهای متفاوتی در فضای رسانه ای شهرمان شکل گرفت؛ از برخی تیکه پرانی ها و کنایه پردازی ها که بگذریم؛ استقبال می کنیم از تضارب همه ی آراء و اندیشه های مختلف هم شهریان. از شهری چون جوشقان با مردمی بزرگ و فکور انتظار هم جز این نیست که افکار و عقاید مختلفشان در فضای رسانه، نمود پیدا کند. امیدواریم این تضارب آراء در نیل به بهترین تصمیم، یاریمان کند:

هم ولایتی-کاشان یا میمه؟ 

گل سرخ-فیلم سینمایی"جدایی جوشقان از کاشان" اکران می شود یا توقیف؟

قسمتی از سخنرانی امام در 24 خرداد 1358- راه اصلاحات در کشور

هرکس در محلی که هست همان محل را اصلاحش کند. بخواهید شما بنشینید که کشاورزها کارهایشان را بکنند و همه مملکت را اصلاح کنند، کشاورزی نمی‌تواند مملکت اصلاح کند. آنها بنشینند که بانکدارها این کار را بکنند، آنها هم نمی‌توانند. همه بنشینند که روحانی این کار را بکند، نمی‌تواند. همه ما بنشینیم که دولت این کار را بکند، آن هم نمی‌تواند. اما وقتی همه اینها، هرکس در هر محلی بود، همان محل را مشغول پاکسازی و اصلاح شد، این مطلب آسان می‌شود؛ می‌شود این را درست کرد.و من امیدوارم که خداوند به شما توفیق بدهد.  و خدا همه‌تان را تأیید بکند. 

 یک همچو چیزی ما میخواهیم باشد که وقتی که توی بانک آمدی، مثل اینکه توی مسجد رفتی آنطور باشد. وقتی در وزارتخانه رفتیم، مثل این است که توی مسجد رفتیم، توی عبادتگاه رفتیم. همه جا یک صبغه اسلامی پیدا بکند، که همه با هم دوست و رفیق و برادر و همه معاون هم و همه پشت هم. و اگر ان شاء الله این معنا تحقق پیدا کند، و من امیدوارم که تحقق پیدا می‌کند، ان شاء الله همه چیز اصلاح می‌شود. خداوند همه‌تان را تأیید کند.

دوست آسمانی خود را می‌شناسید؟

آیا در شلوغی‌های زندگی شهری جایی برای دوست آسمانی خود باز کرده‌اید آیا می‌دانید با یک اس‌ام‌اس می‌توانید دوست آسمانی خود را پیدا کنید و در لحظه لحظه زندگی از بودنش لذت ببرید؟

 این روزها که گاهی در مشغله‌های زندگی، حتی خودمان را هم فراموش می‌کنیم، هستند کسانی که می‌توانند برای همیشه عنوان "یک دوست خوب" را برای ما یدک بکشند، یک دوست از جنس آسمانی آن.

دوستی‌ که نه انتظاری از ما دارد و نه راه بی‌راهه‌ای را پیش پای ما می‌گذارد، دوستی که بودنش در لحظه لحظه زندگی ما پلی می‌شود تا گفت‌وگو با معبود، چون جنسش خدایی و آسمانی است.

تنها با ارسال یک اس‌ام‌اس به 30003207 دوست آسمانی خود را می‌توانید پیدا کنید، دوستی که دقیقاً در روز و ماه تولد شما به خدا رسیده است. روز و ماه تولدتان را که به این شماره اس‌ام‌اس کنید شهیدی به شما معرفی خواهد شد که در روز تولد شما به مقام شهادت نائل شده است، مثلاً 3 آذر را اس‌ام‌اس می‌کنید و در پاسخ، نام و نام خانوادگی شهید و قطعه و ردیف مزار آن را دریافت خواهید کرد.

این دوست آسمانی، همیشه برای شما می‌ماند و بهترین دوستی می‌شود برای شنیدن محرمانه‌ترین نجواهای شما.

فيروزي عضو كميسيون عمران مجلس شد

محمد فيروزي، نماينده منطقه در مجلس شوراي اسلامي، به عضويت كميسيون عمران درآمد. همچنين حسينعلي حاجي نماينده شاهين شهر و ميمه، به كميسيون برنامه و بودجه پيوست. عباسعلي منصوري، نماينده كاشان و آران وبيدگل نيز راهي يكي از مهم ترين كميسونهاي مجلس، يعني كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي شد.

 فيروزي در مجلس شوراي اسلامي

فيرزوي اين روزها، چهره ي فعال و پركاري از خود نمايش داده است. وي كه در مجلس در كنار حسن كامران و مهرداد بذرپاش، دو تن از نماينده هاي شاخص مجلس مي نشيند، اوايل خردادماه همراه با نمايندگان مجلس نهم به ديدار احمدي نژاد رفت. پيش تر فيروزي به عنوان يكي از نمايندگان فرهنگي مجلس نهم همراه با ساير نمايندگان فرهنگي، در نشستي مشترك با حاج بابايي وزير آموزش و پرورش شركت كرده بود و از دغدغه هاي اقتصادي و معيشتي فرهنگيان نكاتي را مطرح نموده بود. ديدار با وزير بهداشت و شركت در فراكسيون رهروان ولايت (حاميان لاريجاني در انتخابات رياست مجلس)، از ديگر تحركات اخير نماينده نطنز،بادرود و جوشقان بوده است. لازم به ذكر است، فيروزي در انتخابات رياست مجلس به لاريجاني راي داد. اميدواريم دامنه ي تحركات آقاي فيروزي به حوزه انتخابيه هم كشيده شود و شاهد حضور پررنگ ايشان در شهرمان جوشقان نيز باشيم.

اعتکاف؛ عطر خوش بریدن از غیر خدا...

سخت بود دل کندن از دوستانی که سحرگاه دوشنبه برای یک هدف مشترک و البته الهی به مدت سه شبانه روز گرد آمده بودند. بغض ها را کسی نمی توانست پنهان کند. روایت کردن تنها جفاست به سبزترین احساسات لحظات پس از سجده های پایانی دعای ام داود. بیشتر به سکوت می گذشت. همان وقت هم کلمات کم آورده بودند. همه چیز تلپاتی شده بود و تنها چشم ها می فهمیدند عمق سخن چشم های مقابل را. رجبیون با خون دل از هم گسستند و "ولا جعله الله آخرالعهد منی لزیارتکم" آخرین زمزمه ی دلهای زنگار زدوده اعتکاف 91 بود.

قبلاً هم از عزیزان امر تدارکات اعتکاف که چند شبانه روز را زحمت کشیدند، تشکر ناچیزی شده بود. لازم است البته باز هم از این عزیزان تکریم به عمل آوریم و توفیقات الهی روزافزونشان را از بارگاه حضرت دوست مسئلت نماییم. شخصاً معتقدم اعتکاف جوشقان سال به سال به لحاظ کمی و کیفی در حال پیشرفت است و به نقطه ای رسیده است که در سال یا سالهای بعد یک جهش چشمگیر داشته باشد. نحوه و سازوکار جهش را قبلاً به صورت الکنی بر عزیزان مسئول به خصوص در خدمت حضرت حجه الاسلام شیخ محمود عباسی مسئول ستاد برگزاری نماز جمعه و اعتکاف جوشقان،-که انصافاً زحمات و زمان زیادی صرف نمودند- عرضه داشتم. اعتکاف فرصتی است که هرچه برای آن از پیش سرمایه فکری، انسانی، مالی و... صرف شود کم است و مطمئناً محصول درو شده ارزش یک برنامه ریزی دقیق و درخور را دارد. ان شاءالله...

گزارش تصویری از اعتکاف برادران-مسجد جامع جوشقان-ایام البیض رجب المرجب 1433 قمری-1391 هجری شمسی در ادامه مطلب

ادامه نوشته