برنامه های نوروزی شهر جوشقان قالی

مراسم ویژه تحویل سال با شهدای گمنام در جوار امام زادگان حضرت قاسم و محمد علیهما السلام؛ با حضور شاعر برجسته کشوری و برنامه های فرهنگی


دومین نمایشگاه مردم شناسی جوشقان قالی

( با محوریت قالی و قالی بافی در جوشقان )

زمان : اول تا سیزدهم فروردین ماه ۱۳۹۲

مکان : سالن اجتماعات دبستان شهید کلانتری


مسابقات ورزشی در رشته های فوتسال و والیبال جام "شهدای جوشقان قالی" از طرف پایگاه بسیج شهید دستغیب جوشقان قالی در ایام تعطیلات نوروز

مَردان بزرگ، مُردنشان نیز بزرگ است..

تمثال مبارک معلم شهید نورالله سبزواری

تاریخ تنها سرگذشت انسان ها، اقوام و ملل نیست. تاریخ بستر به انجام رسیدن اراده های الهی است. در این میان اما تنها این مردان بزرگ اند، که تحقق بخش این اراده ها می گردند. رجال صدقو ما عاهدو الله.. تاریخ تنها بستر تحقق اراده های و سنت های الهی است. و این انسان ها هستند، که انتخاب می کنند، همراه یا در مقابل این سنت ها و اراده ها قرار گیرند. آری اراده ها وسنت های الهی دیر یا زود و با وجود همراهی یا عدم همراهی اکثریت انسان ها تحقق خواهد یافت و اما این مردان بزرگ اند، که لایق می شوند، مجری و واسطه ی تحقق این اراده ها و سنت ها گردند. راستی داستان مومنان قوم موسی را شنیده ای آن جا که اراده ی الهی را تنها عامل پیروزی خویش می خوانند و در برابر طعنه زنان به کم جمعیتیشان می گویند، کم من فئه فلیله غلبت فئه کثیره؟

مردان بزرگ تنها کسانی اند، که می توان ایشان را حقیقتن بصیر خواند. چرا که در میان هیاهو و جنجال و حادثه سازی اهل کفر و شرک و نفاق تدبیرگری را ورای این حوادث و وقایع می بینند. آقا نورالله به کسوت معلمی در آمده است. همزمان اما گویی حادثه ای متفاوت از همه ی حادثه های عالم در جریان است. گویی خدای سبحان قصد دارد، قدرت خویش و نظام مبتنی بر احکام خویش را به رخ جهانیان بکشد. صدام با حمایت غرب و شرق فکری و جغرافیایی دندان طمع به خاک مقدس ایران اسلامی تیز کرده است. چه هنگامه ای! زمان آن رسیده است، که به قول شهید چمران: فرق میان مرد و نامرد تشخیص داده شود. نور الله برای اعزام اقدام می کند. این اقدام اما با مخالفت آموزش و پرورش رو به رو می شود. نور الله باز می گردد و دوران تعهد خویش را به آموزش و پرورش سپری می نماید. اکنون اما موعد دیدار رسیده است. نور الله که خوب حقیقت ورای محاسبات مادی جنگ را دریافته است، در برابر وصف عظمت، ایثار و شجاعت ملت عزیز ایران، این همراهان قرن پانزدهمی رسالت حسین(ع)، یعنی ملتی که برخواسته اند، تا ثابت کنند، خوشا شهادت و در آغوش کشیدن مرگ و بدا خفّت حاصل از بودن با یزید و یزیدیان تاریخ ابراز ناتوانی می نماید. آری مردان بزرگ حوادث بزرگ و تاریخ ساز را خوب می شناسند و این چنین است که برای رسیدن شتاب می گیرند. راستی داستان اشتیاق یاران حسین(ع) برای رسیدن به کربلا را شنیده ای؟

با چشم فطرتش عالم را نظاره می نماید و نبرد تاریخی خیر و شر را می بیند. مجاهدت های ملت عزیز ایران را مشاهده می نماید و این آیه بر قلمش می آید، که انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا. عزت لکه دار شده ی ملت ایران در زمان حاکمیت طاغوت را یاد آور می شود و انقلاب اسلامی را هجرت به سرزمین نور می خواند. آری مردان بزرگ چشمان بیدار تاریخ اند. و این چنین است، که انس با ایشان انسان را بصیر و بیدار می نماید. راستی داستان هم سنخ شدن رفتار انیس و مانوس را شنیده ای؟

نور الله به کربلا خوانده شده است . و به همین دلیل است، که مشتاقانه فریاد بی تابی می زند و دل از زندگی خاکی با تمای خوشی های حلالش می برد. مشتاقانه شهادت خویش را قدمی در راه بر پاداشتن حکومت ولی عصر(عجل الله فرجه الشریف) و جلا دهنده ی جریان نشات گرفته از کربلای حسین(ع) آرزو می نماید. آری دنیا توان تحمل حضور مردان بزرگ را ندارد و آن که از میان ایشان حضورش در دنیا تقدیر شده است، را این چنین بی تاب و مشتاق رفتن می سازد.راستی هیچ از حال و احوال علی(ع) در نخلستان های کوفه شنیده ای؟ نور الله پرورده ی مکتب علی(ع) است. مکاتب متنوع عالم را باید به نظاره ی نور الله و هزاران مانند او خواند. به راستی کدام مکتب است، که می تواند، تنها یک مرد حتی شبیه به نور الله تربیت و تحویل عالم نمیاد؟!

زمان موعود فرا رسیده است. نور الله در این زمان است، که می نویسد: جز مردن در راه حق هیچ مرهمی زخم دلم را التیامی نیست. آری هیچ مردنی به بزرگی مردن در راه حق نیست و مردان بزرگ مردنشان نیز بزرگ است.

دیدنی های از زندگی استاد موسوی لاری

استاد سید مجتبی موسوی لاری نیز رفت از میان ما. استادی که آقا عالم پارسا بی هیچ تظاهر و ادعایش خواند. و از خدماتش چنین فرمود که:خدمات این عالِم فرزانه و بزرگوار و ارزشمند به گسترش معارف اسلامی و مکتب اهل بیت علیهم السلام در سراسر جهان، در چند دهه اخیر حقاً کم نظیر است و هزاران انسان منصف و مشتاق، با هدایت نوشته‌های وی که با چیرگی علمی و تبیین منطقی نوشته و در پنج قاره منتشر می‌شد، به سرچشمه حقیقت دست یافته و اسلام را شناخته و بدان ایمان آورده‌اند. استاد رفت و دل های مشتاق بسیاری را داغدار رفتنش کرد. زندگی استاد  اما دیدنی هایی دارد، که  چشم هر اهل فطرتی را شیدای تماشایش خواهد کرد. استاد موسوی لاری شاید از معدود کسانی است، که به خوبی از سلوک فردی به ارث رسیده از زمان حاکمیت شاهان بر ممالک شیعه سلوکی به ارث رسیده از بزرگان سلف عبور کرده و عملن در خدمت به نظام مقدس اسلامی سلوک داشت. استاد سال ۱۳۴۲ به منظور درمان بیماری اش به آلمان سفر می نماید. شاید این اولین بار است، که از نزدیک شاهد جلوه ها ی مختلف تمدن غرب و آثار و عواقب و عوارض آن برای جوانان غربی است، آثاری که به علت سیطره ی تمدن غرب بر جهان به زودی متوجه جوانان شرقی و ایران نیز خواهد بود. استاد برای نوشتن کتاب " اسلام و سیمای تمدن غرب " قلم می زند. شاید استاد در این سفر است، که با فقر اعتقادی و فرهنگی جانفرسای غرب آشنا شده و سنگر های تبیین و دفاع از مبانی نظام مقدس اسلامی یعنی اسلام ناب محمدی را خالی از سرباز می بیند و قدم در راه تاسیس مراکز نشر معارف اسلام ناب در جهان می گذارد. و اما بیش از همه قابل توجه است، استاد موسی لاری با وجود مسئولیت ها و مشغولیت های فراوان غافل نمی شود، از زادگاهش یعنی شهرستان کوچک لار. آیت الله موسسه ای جهت نشر معارف اسلامی در روستاهای منطقه تاسیس می کند. و خود شخصا ایام خاصی از سال می شود، شنونده ی دردها، تذکر دهنده ی کاستی ها و سامان دهنده ی مراجعات مردمش حتی مردم عامی. سیره ای  که دقیقا متناسب با مطالبه ی رهبری معظم انقلاب از صنف روحانیت است در رابطه با نحوه ی حضور متداومشان میان مردمان دیارشان.. 

نامه سرگشاده به استاندار محترم اصفهان

بسم الله الرّحمن الرّحیم

جناب آقای ذاکر اصفهانی، استاندار محترم استان اصفهان؛

سلام علیکم؛

مطلع شدیم، حضرتعالی در جلسه ای موسوم به یادواره ی 222 شهید منطقه میمه شرکت نموده و به ایراد سخن پرداخته اید. همچنین اخباری از بیانات شما در حاشیه این مراسم در رسانه ها منتشر شده است. قابل توجه است، برپادارندگان این مراسم در واقع قصد داشته اند، با برپایی چنین مراسمی همراه با تبلیغات سنگین و بی سابقه و نیز سوء استفاده از حضور شما زمینه را برای تشکیل شهرستان میمه حاصل از الحاق منطقه ی جوشقان قالی به میمه آن هم بدون رضایت مردم عزیز و شهید پرور منطقه فراهم سازند. متأسفانه در این مراسم از عنوان جعلی «جوشقان کامو» به جای عنوان رسمی «شهر جوشقان و کامو» و عنوان معیوب و تثبیت نشده ی «بخش میمه وجوشقان کامو» که تداعی کننده همان شهرستان حاصل از الحاق جوشقان به میمه است، استفاده شده است. اخبار مر بوطه حاکی از این است، که حضرتعالی پیش از این و در تابستان ۱۳۹۱ ترجیح داده اید، مسائلی از این دست را در جلسه ای خصوصی با اعضا شورای شهر جوشقان و در یکی از باغات منطقه، دور از چشمان مردم عزیز و شهید پرور جوشقان پیگیر باشید. ما جمعی از جوانان جوشقان قالی، ضمن ابراز تأسف شدید و اعلام نارضایتی خویش از حضور جنابعالی در مراسم و جلساتی با وصف مذکور، از آن مقام مسئول دعوت می نماییم، برای جلوگیری از تضییع حقوق مردم عزیز و شهید پرور منطقه ی جوشقان هرچه سریع تر با حضور در میان مردم منطقه از نظرات حقیقی ایشان ورای تبلیغات و جوسازی های برخی افراد حقیقی و حقوقی نسبت به طرح الحاق منطقه ی جوشقان به میمه و تشکیل شهرستان جدید در این منطقه مطلع گردد.

یادآور می شود بر خلاف رویه ی دولت نهم و دهم در حضور مداوم میان اقشار مختلف مردم که مورد عنایت رهبری معظم انقلاب اسلامی نیز هست، جوشقان قالی تا کنون و در طول مسئولیت شما حضور حضرت عالی را در میان مردمش به چشم ندیده است.

والسلام علیکم

جمعی از جوانان منطقه ی جوشقان قالی

رونوشت به:

- دفتر ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران

-وزارت کشور

-دفتر نمایندگی محترم ولی فقیه در کاشان

-دفتر نمایندگی محترم ولی فقیه در جوشقان قالی

-فرماندهی محترم حوزه ششم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کاشان


همین نامه در:

پایگاه خبری منطقه کاشان

وبلاگ از جوشقان تا تهران

وبلاگ گل سرخ جوشقان

وبلاگ اشکالیون

پرتال خبری کاشان

(بازتاب رسانه ای نامه را در ادامه مطلب مشاهده فرمایید)

ادامه نوشته

این تنها یک توطئه است

عدالت خواهی این حقیقت زیبای فطری در طول تاریخ حتی صادق ترین مدعیانش را به جاده ی خطا کشانده است. حقیقت آن است، که عدالت خواهی که مسلماً جریانی در جهت صلاح جامعه است اگر از توجه به حاکمیت مطلق ولایت غافل گردد، عملاً از انتفاع خارج گشته و صلاحدید های برتر که تنها توسط  ولایت فقیه جامع الشرایط قابل تشخیص  است، را نادیده می گیرد. قیام در جهت زیباترین زیبایی های فطری بشر اگر در جهت اجرای بند بند تدابیر زعیم جامعه اسلامی نباشد قیام لالنفس است نه قیام لالله . وظیفه همه ما، نسل های مختلف نهضت اسلامی این است، که خواسته های خویش و اراده هایمان جهت رسیدن به آن ها را در برابر خواسته های نائب معصوم زمان خویش یعنی فقیه جامع الشرایط حاکم بر جامعه قرار داده و آن گاه میزان صدق و کذب نیت های خویش را دریابیم. آن گاه هرکس بدین وسیله رسالت خویش را دریافته و در آن جهت حرکت نماید. رسالت ما نسل سوم و چهارم نهضت اسلامی در بیان امام و رهبری ساحت ها متفاوتی دارد. از استکبار ستیزی تا عدالت خواهی ، از احیای علوم دینی تا فتح قله های استراتژیک صنعت و فناوری، از حضور پر رنگ رسانه ای گرفته تا آگاه سازی توده های مردم نسبت به تاثیرات مخرب تهاجم فرهنگی، از دعوت به تفکر در سبک زندگی اسلامی-ایرانی گرفته تا ارائه ی تفکرات راهبردی.عمل در جهت هر مقوله ی زیبای فطری مانند عدالت و بمارزه با فساد از طرف ما نیز زمانی به نتیجه می رسد، که در این ساحات سیر نماید. ما البته بسیار متاسفیم، که بی تدبیری برخی مسئولین گاهی ما را مجبور می سازد، با حضور در صحنه های اجتماعی به صرف وقت و توان خود بپردازیم. متاسفیم، برخی مسئولین ما را مجبور می سازند، برای مقابله با بی تدبیری هایشان فرصتی که در واقع باید صرف حل مسائل اساسی نهضت اسلامی شود، صرف مسائل ابتدائی و پیش پا افتاده نمائیم. اما چه باید کرد که بیانات مقام معظم رهبری جهت ورود به چنین عرصه هایی  بر ما حجت است: از جوانان اين انتظار وجود دارد كه عدالتخواهى را از ياد نبرند. آزادى را با همان مفهوم بسيار والاى اسلامى - چه آزادى فردى، چه آزادى اجتماعى و سياسى، چه آزادى معنوى و روحى - جزو خواستهاى هميشگى خود بدانند و از ياد نبرند. مبارزه با فقر و ايجاد رفاه عمومى را جزو مطالبات خود بدانند.12/8/1380

نگارنده تا کنون بر حسب وظیفه، حساسیتی در قبال مسائل و حوادث جوشقان نداشته است. اکنون نیز بر حسب وظیفه قصد دارد، موارد و مسائلی را در رابطه با موضوع "جدایی جوشقان قالی از کاشان و الحاق به میمه" از طریق این تریبون در اختیار خوانندگان این مطلب قرار دهد. پیش از همه باید توجه داشت، نگارنده هیچ بستگی شخصی، سیاسی و فامیلی به هیچ یک از مناطق کاشان و میمه ندارد. بنابراین این نوشته از حوزه ی اتهام به منفعت طلبی شخصی بیرون است. و نیز این که نگارنده هیچگونه اعتقاد ظاهری و باطنی به مقولاتی چون وطن پرستی، ناسیونالیزم یا عناوینی از این دست نداشته و ندارد، بنابراین این نوشته از اتهام به تعصب نیز مبری است. و اما بازی از این جا آغاز می شود:

۱- توپ در دست مسئولین،زمین در دست میمه ای ها: انتخابات مجلس نهم در راه است. حاجی فرماندار سابق کاشان برای نامزدی در حوزه ی میمه-شاهین شهر اعلام امادگی می کند. نامزدی حاجی توسط جبهه ی متحد! اصولگرایان مورد حمالیت قرار گرفته است.  رایزنی های پنهان و آشکاری نیز با موضوعات منطقه ای در میمه با حاجی در جریان است. حاجی سر انجام به نمایندگی مردم شاهین شهر و میمه در مجلس نهم برگزیده می گردد. در این میان وعده وعید هایی صورت گرفته است، که حاجی متعهد به انجام آن ها است. یکی از وبلاگ های میمه ای مدتی پس از انتخابات می نویسد: "جا دارد اینجانب انتخاب شایسته جناب آقاي حاجي را تبریک عرض نموده و براي ايشان توفيق خدمت صادقانه را می نمايم. به راستي حضور همه جانبه مردم در تعيين سرنوشت 4 ساله بخش ميمه نشان از اين دارد که جناب آقاي حاجي نماينده محترم شهرستان شاهين شهروميمه ، بايد سخت تلاش کنند تا خواسته هاي به حق مردم بخش ميمه را جامه عمل پوشانده و آينده اين بخش به روشني گرايد....اكنون مساله " انفكاك ميمه از مجموعه برخوار و شاهين شهر و انضمام به جوشقان و روستاهاي تابعه در حد يك ايده و طرح" است ..."

حاجی که در دوره ی مسئولیت خود در فرمانداری کاشان روابط نزدیک با برخی مسئولین جوشقانی برقرار کرده، اکنون و در این مرحله ی حساس دست طلب به سوی ایشان دراز می نماید. داستان ورق می خورد. برخی مسئولین جوشقانی گویی تازه از خواب برخاسته و متوجه حقایقی شده اند، فریاد تظلم خواهی از کاشان سر می دهند و با آغاز یک عملیات رسانه ای با رسانه های نیمه محلی مصاحبه می کنند.یکی از مسئولان در مصاحبه ای: نگاه مسئولان شهرستان کاشان به منطقه جوشقان و کامو را ناپدرانه توصیف می کند و می گوید: شورای شهر جوشقان و کامو نیز از پیشنهاد شورای شهر میمه برای الحاق شدن به میمه استقبال کرده تا چنانچه انتزاعی حاصل شود و فرمانداری در میمه تأسیس و میمه به شهرستان ارتقاء یابد این آمادگی وجود دارد تا از کاشان انتزاع و به میمه الحاق شود.

۲- توپ در دست رسانه ها، زمین در دست میمه ای ها: البته در رسانه ها الحاق جوشقان به میمه برخلاف بیان صریح این مسئول به گونه ای وارونه یعنی اتحاد جوشقان با میمه تفسیر می گردد. مسئولینی که در این داستان نقش بازی می کنند، البته پاسخ نمی دهند، که چرا این موضوع دقیقن از زمان اراده ی آقای حاجی جهت کسب مسئولیت در میمه کلید می خورد؟ یا چرا حتی در زمان فرمانداری آقای حاجی بر کاشان علی رغم روابط نزدیک مسئولان جوشقان با ایشان نتوانسته اند، قدمی در جهت رفع این رابطه ی ناپدرانه بر دارند؟ از این که چه تضمینی وجود دارد، مسئولین میمه ای رفتاری پدرانه تر از کاشانی ها با جوشقان داشته باشند نیز سخنی نمی گویند!. و راجع به آینده و اهداف مشخص الحاق جوشقان به میمه و امتیازاتی که در این الحاق شامل جوشقان می گردد، سکوت می کنند. از طرفی دیگر رسانه ی منسوب به یکی از نزدیکان یکی از اعضای شورای شهر که با بیاناتی تهدید آمیز نسبت به اعضای شفق (که البته به نظر می رسد، ریشه آن به یکی از مطالب مرداد ۸۹ شفق بازگردد) وارد گود شده است، در یک سری مقالات سفارشی خائنانه یا غافلانه جوشقان را در موضع ضعف قرار داده و مصرانه با تحقیر و تذلیل جوشقان و جوشقانی تنها راه نجات جوشقان را الحاق به میمه اعلام می دارد. این رسانه نظر اکثریت مردم جوشقان را می داند:"طبق نظراتی که کم و بیش برخی از کاربران عزیز برای ما(واکثرا هم بصورت خصوصی) ارسال فرموده اند ما اینگونه متوجه شدیم که علی الظاهر اهالی و مردم شریف منطقه جوشقان علاقه ای به زیر نظر کاشان بودن که ندارند هیچ بلکه این وصلت شوم را باعث عقب ماندگی و عدم پیشرفت بخش جوشقان میدانند."

 
یا در مطلبی مشابه: "همانطور که شما عزیزان هم در برخی نظرات تایید شده ملاحظه فرمودید اکثر قریب به اتفاق جوانان-نخبگان ودلسوزان جوشقان نظر مثبتی نسبت به وابسته بودن شهرمان به شهرستان کاشان ندارند و به حق این نوع تقسیم کشوری را نه تنها ظلمی عمیق در حق مردم وساکنین جوشقان میدانند‌ بلکه آنرا مهمترین عامل وباعث عقب ماندگی ونا آبادانی جوشقان در سالهای اخیر میدانند."

این رسانه سفارشی با توسل به مواردی چون دوری راه و نیاز رفت و آمد های مکرر جهت انجام اموری مانند طلاق! میمه را فرشته ی نجاتی برای مردم جوشقان می خواند، ولی در یک مورد متناقض مدعی می شود: "آیا شما میخواهید این قضیه را منکر شوید که قریب به 80%کارهای روزمره مردم جوشقان در میمه انجام میشود؟." در واقع این رسانه مدعی می شود برای انجام بیست درصد باقی مانده کار های مردم جوشقان آن هم به قول این دوست عزیزمان کار هایی مانند طلاق و شکایت های دادگاهی در میمه امتیازی مناسب است، تا جوشقانی ها را به جدایی از کاشان و الحاق به میمه مشتاق سازد! "در بدبینانه ترین حالت ما حتی اگر به شهری زیر نظر بخش کنونی میمه هم تبدیل شویم (که البته نظر ما این نیست) چیزی را از دست که نداده ایم که هیچ، که بار بسیاری از مصائب و مشکلات را از دوش مردممان برداشته ایم... آیا هدف من وشما چیزی غیر از آسایش مردم وآبادانی جوشقان است؟؟؟" این درحالی است که میمه ای ها نیز دربسیاری از 20 درصد مورد ادعای این دوست عزیز مجبورند، خود را به مرکز استان یا شهرستان شاهین شهر برسانند!. این رسانه حتی خواست های سطح پایینی چون مشخص شدن سهم جوشقان از شهرستان شدن میمه را نیز برنمی تابد و وانمود می کند، در هر صورت حتی بدون گرفتن امتیازی در جداشدن از کاشان و الحاق به میمه جوشقان چاره ای جز پذیرفتن حاکمیت میمه ای ها بر زمین ها،منابع آب، امور کشاورزی و ادارات خویش ندارد. این رسانه ی منسوب به نزدیکان یکی از اعضای شورای شهر سر انجام با تحقیر افراطی جوشقانی ها کار را به جایی می رساند که در یکی از نطرات تایید شده ی این وبلاگ آن هم به نام مردم (جوشقان) این کلمات نگاشته می گردد:"مسولان باید فکری بحال آسایش مردم کنند. بخدا خسته شده ایم از بس برای یک کار کوچک یک شبانه روز برای رفتن وبرگشتن به کاشان آماده باش بوده ایم. مگر میمه ایها چه هیزم تری به مسولان ما فروخته اند که نمیگذارند بیاییم زیر نظر میمه؟ گذشته ها هر چه بوده گذشته.."

این دوست ما آن قدر از متن های فرمایشی نمایش داده شده در وبلاگش هیجان زده است، که بدیهیاتی را فراموش می کند. در جای جای نوشته های این وبلاگ اشاره شده است:"مسلما با اتحاد جوشقان ومیمه ما در بهترین موقعیت استراتژیک قرار خواهیم گرفت. آن موقع ما با مرکز شهرستانمان فقط10 کیلومتر فاصله داریم وبه راحتی میتوانیم روزی چندین بار رفت و برگشت داشته و کارهای اداری و... را در عرض چندین دقیقه به اتمام برسانیم."حقیقت این است که در صورت الحاق جوشقان به میمه منطقی است، ادارات در مرکز شهرستان (که تنها ده کیلومتر با جوشقان فاصله خواد داشت) متمرکز گردد. بنابراین دیگر خبری از چند اداره ی موجود در جوشقان نیز نخواهد بود. با این کار حتی زحمت رفت و آمد های مردم به خارج از جوشقان نیز افزایش خواهد یافت!. مسیر راه میمه به جوشقان و نزدیکی به اتوبان نیز نکته ایست، که رسانه های میمه ای و این هم ولایتی ما روی آن بسیار مانور داده اند. در مورد مسیر راه نیز به یک پرسش اکتفا می نمایم. چه جریانی و به چه وسیله ای مانع تاسیس جاده تاریخی عبوری از شمال شرقی جوشقان شد؟ (یک اشاره اهلش را بس). ضمنا قابل توجه است، با سپرده شدن سرپرستی اداراتی مانند اداره ی ثبت املاک توسط میمه ای ها و حاکمیت ایشان بر زمین ها،منابع آب، امور کشاورزی و ادارات جوشقان ، پس از تجمیع مراکز تصمیم گیری در مرکز شهرستان، یعنی میمه چه تضمینی وجود دارد، که اتفاقات تلخ سال های گذشته در رابطه با تصرف زمین های نزدیک به شهرک وحدت توسط دوستان میمه ای این بار با دستی گشاده تر انجام نگردد؟! ضمنا نویسنده ی این وبلاگ توجه نداشته است، که همین مسئولین مورد حمایتش حدود دوسال پیش از این در جواب انتقاد های مطرح شده در فضای مجازی نسبت به تعلل در دوبانده شدن مسیر جوشقان-میمه و تعلل در اتصال جوشقان به اینترنت پر سرعت عدم همکاری مسئولین میمه ای را در این رابطه بهانه می کردند. جای تعجب است، که نویسنده ی این وبلاگ و مسئولین مرتبط با آن چگونه انتظار دارند، این سوء نیت چندین ساله حاکم در میمه علیه جوشقان با اعلام لفظی و بدون پیش شرط اتحاد و در واقع الحاق به حسن نیت و دلسوزی و یا رابطه ی پدری تبدیل شود؟

نگارنده متاسف است که مجبور است، چنین مطالبی را آن هم به عنوان اولین نوشته های پس از بازگشایی شفق در اختیار خوانندگان محترم قرار دهد. اما باید توجه داشت که این رسانه ی منسوب به یکی از نزدیکان شورای شهر جوشقان برای خوش خدمتی به نزدیکانش هیچ مرزی نمی شناسد و باز با تحقیر همشهریان خود می نویسد"ظاهرا میمه ای ها بدجور پیگیر شهرستان شدنشان هستند. و به نظر به زودی هم این خواسته رنگ واقعیت خواهد گرفت. این را گفتم که حواسمان باشد تا قدری احترام برایمان قائلند کاری کنیم که پس فردا مجبور نشویم منتشان را بکشیم و آنموقع آنها ناز کنند و فقط دراین بین ما بمانیم و یک کلاه بزرگ بر سرمان به نام کاشان.....!!!"

در رسانه های میمه ای نیز حرکتهایی شبیه به همین در جریان است. در این رسانه ها نیز سعی می شود با تاکید بر سابقه ی شهری میمه وسابقه ی روستایی جوشقان وبا تحقیر فرهنگ، تاریخ و هویت جوشقان قالی (مواردی همچون قالی جوشقان، قدما و مشاهیر جوشقان، فرهنگ بومی جوشقان و... که ازقضا مشترکات زیادی با کاشانی ها دارد) این طور وانمود کنند، که جوشقان برای پیشرفت راهی جز الحاق به میمه ندارد. در این رسانه ها ادعا میشود، کامنت هایی از جوشقانی ها حاوی تمایل شدید جوشقان به الحاق به میمه به نمایش در می آید. جالب است، هیچ یک از نویسندگان این کامنت های مشکوک نامی از خود نبرده اند. به نظر می رسد بر خلاف ادعاهای رسانه های میمه ای در صورت تمایل جوشقانی ها به الحاق به میمه دلیلی برای مخفی بودن نام نویسندگان این گونه کامنت ها نباشد!.

۳-توپ و زمین این بار هر دو در اختیار میمه ای ها: در همین اثنا طرح این بازی به اوج میرسد. مسئولان میمه ای قصد دارند، با برگزاری یک مراسم نمادین تجلیل از شهدا و با سوء استفاده از نام شهدا و با دعوت از استاندار اصفهان شرایط را برای اعلام شهرستان شدن میمه و الحاق جوشقان به میمه فراهم نمایند!. این مراسم البته طبق گفته ی افراد مطلع برخلاف موارد درج شده در خبرگزاری ها بدون هماهنگی با پایگاه های بسیج جوشقان قالی به برگزار شده است. آنچه در رسانه های محلی، استانی و کشوری مشاهده شد، در تبلیغات سنگین و بی سابقه ی این مراسم از نام جعلی "جوشقان کامو" بجای نام رسمی "شهر جوشقان و کامو" برای معرفی منطقه ی جوشقان استفاده شده، همچنین با استفاده از عنوان معیوب "بخش میمه و جوشقان کامو"سعی شده است، به گونه ای القا شود، که مراسم در واقع مراسم بزرگداشت شهدای شهرستان میمه حاصل از الحاق جوشقان به میمه است. این مراسم با حضور تاسف بر انگیز استاندار و برخی مقامات مسئول جوشقانی به انجام میرسد. البته بزرگداشت شهدا و خانواده های ایشان امری واجب و غیر قابل انکار است، لیکن با وجود شواهدی همچون هماهنگی کامل نزدیکان و دوستان آقای حاجی در منطقه،تبلیغات سنگین و بی سابقه برای برگزاری این مراسم، حضور تاسف آور شخصیت های حقوقی و نیز برخی رفتار های مشکوک تابستان اخیر(که البته زمان برای بیانش مناسب نیست) به نظر می رسد، انجام چنین مراسمی با تشریفات خاص، مقصودی جز این امر واجب داشته است.

گزارش ورزشی!:

این اتفاقات ناگوار ورای نتیجه بخش بودن یا نبودن آن ها نشان از یک توطئه از پیش طراحی شده است. توطئه ی جدایی جوشقان از کاشان، طرحی که برای مسببانش چند هدف را به دنبال دارد. اول این که: به این وسیله رکود چندین ساله ی جوشقان را در وضعیت روبه رشد محروم ترین شهر ها به گردن کاشانی های ظالم! می اندازند. دوم این که: به این وسیله ارادت چندین باره ی خود را نسبت به آقای حاجی نماینده ی محترم میمه و شاهین شهر اعلام می دارند. و سوم اینکه: به این وسیله قصد ثبت کردن حرکت دهان پرکنی را در کارنامه ی کم فروغ دوره های اخیر شورا دارند ؛ و این همه فارغ از آنکه این حرکت مطالبه ی جدی مردمان است یا بالعکس؟ و یا چاره ی جدی مشکلات عدیده ی مردم از جمله کمبود یا نبود شغل برای جوانان، مهاجرت روزافزون و...  در الحاق شدن به شهری چون میمه است و آیا این الحاق کذایی به عزت مردم جوشقان ضربه خواهد زد یا خیر؟  و مهم تر از همه فارغ از این که معضلات اصلی جوشقان از کجا وچه طرز تفکر نشات میگیرد؟!.

گذشته از همه ی این مسائل زمستان می گذرد و  اما تکلیف ما چیز دیگری است...

(همچنین تصاویر روشنگر بیشتری از ماهیت واقعی برنامه در ادامه مطلب)

ادامه نوشته

برای دوباره آمــدن...

بسم رب الحق

مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا۞

از مومنان مرداني هستند که به پيماني که با خدا بسته بودند وفا کردند. بعضي بر سر پيمان خويش جان باختند و بعضي چشم به راهند و هيچ پيمان خود را دگرگون نکرده ‏اند.

سوره احزاب ؛ آیه ۲۳

سخت ترین گاه برای نوشتن،گاه رفتن و بازگشتن است. درست همین زمان است که نگارنده حرف بسیار دارد برای گفتن و همراه و مخاطب، سوال بسیار برای پاسخ گرفتن. و درست اینجاست که مبهم می ماند مختصات نقطه ی شروع و سخت است یافتن آن.

شفق به عنوان یکی از متقدمین رسانه ای شهر- از آغازین روزهای حضور در فضای مجازی دیارمان-که البته متاسفانه یا خوشبختانه آن روزها هیاهوی این روزهایش را نداشت-بنا را بر همراهی با مخاطبین خود گذارد و ان شاءالله این راه همچنان ادامه خواهد داشت.

حدوداً 5 ماه بیش و کم پیش، رفتن توفیق اجباری شفق شد تا اولاً فرصتی برای آسیب شناسی درونی و بازسازی باشد، ثانیاً شفق که خود اغلب گوینده بوده، این بار در جامه ی مخاطب و از خارج از گود رسانه، شاهد فضای مجازی باشد. و این خود تجربه ای درخور بود. البته دلایل رفتن شفق به همین ها خلاصه نمی شد و دلایل شخصی دگری نیز (که بر دوستان و مخاطبان کمی نزدیک تر پوشیده نیست) مزید بر علت بود که نه قصد و مجالی برای بیان آن ها وجود دارد و نه احتمالاً حوصله ای برای مخاطب بر شنیدنشان.

اما اکنون گاه بازگشتن است؛ گاه بازگشت بر عهدی که وفای به آن، سخت در گرو ایمان، خلوص نیت و صداقت است. آن چه که این روزها اخلاق یا به بیان نکوتر تقوای رسانه ای خوانده می شود و اتفاقاً از بیرون از گود بدان که مینگری، کمبودش بدجور به ذوق آدمی می زند. هنگام وفا به عهدی است که وفای به آن از جاده ی انصاف می گذرد. جاده ای که بدون تابلوهای راهنما و چراغ های هشدار، پیمودنش همچون حرکت بر لبه تیغ است. و تعبیر نگارنده از راهنما، مخاطب است که رسانه بدون حضور جدی مخاطب و تاثیر دو سویه رسانه مخاطب؛ خود عملاً یا موثر نخواهد بود، یا بر مدار عدالت حرکت نخواهد کرد. آری این روزها رسانه داشتن سهل ترین، و رسانه ای شدن به معنای رسانه ی متعالی، صعب ترین امور است.

سخن به درازا نبریم. گاهِ آمدن است. شفق دوباره می آید. با همه ی دغدغه های بزرگ و کوچکش. با همه ی دردها و تالمات جزء و کلانش و با ایمان به کلام امامش روح الله که«ما مامور به وظیفه ایم و نتیجه را به خداوند وامی گذاریم». و این بار نیز، بیش از پیش نیازمند حضور جدی مخاطبانش است. مخاطبی که در گاه نبودن نیز لطفش را دریغ نکرد و گاه و بی گاه و حضوراً و غیاباً از دلیل و مدلول رفتن پرس و جو کرد. بی شک احساس همراهی مخاطبان که در نظرات و نقدهایشان متبلور خواهد شد، انگیزه ای دوچندان برای شفقی ها به ارمغان خواهد آورد.

در پایان تنها یک نکته می ماند. در این چند گاهان غیبت شفق در فضای مجازی، ممکن است اتفاقاتی در فضای عمومی جامعه رخ داده باشد که در آینده نزدیک، ضمن احترام به همه ی دوستان رسانه ای، به بعض آنها پرداخته و در صورت نیاز اعلام موضع خواهد شد.

 و آخر دعوانا أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين

یا علی(ع)...