فردایی تازه برای جوشقان (6)

پاسخ نمی دهیم، اما تبیین می کنیم

مخاطبان عزیز شفق جوشقان قالی و دوستان وبلاگ نویس، در پی در خواست های متعدد شما برای پاسخ گویی نسبت به موارد مطرح شده در نوشته ی موسوم به "جوابیه اعضای شورای شهر به وبلاگ شفق"  بر آن شدیم، چند سطری در این باره در اختیار شما قرار دهیم:

اعضای محترم شورای شهر از حدود سه سال پیش هربار با یک جریان اعتراضی یا انتقادی رو به رو می شدند، شخصاْ یا به واسطه ی اطرافیان خود مدعی عدم تمایل به حضور دگرباره در عرصه ی انتخابات به عنوان نامزد تصدی منصب شورای شهر می شدند. و این گونه وانمود می کردند، که عطای این مناصب را به لقایش بخشیده اند!. ادعایی که در جوابیه مذکور نیز بار دیگر از طرف آقایان مورد تاکید قرار گرفته بود. این گونه اظهارات البته به نظر برخی تنها طرحی برای فرار از پاسخگویی بود. فارغ از این گونه اظهارات اما اخبار واصله پیش از آغاز ثبت نام کاندیداهای شورای شهر نشان می داد، جریان هایی به صورت چراغ خاموش ولی برنامه ریزی شده برای ورود دوباره به انتخابات این بار به بهانه ی به حد نصاب نرسیدن تعداد نامزدهای ثبت نام شده در حال پیگیری است. اخباری که البته درست از آب در آمد و نام حداقل سه نفر از آقایان را در لیست ثبت نام کنندگان مقدماتی انتخابات شورای شهر قرار داد!. این اتفاقات مجموعه ی وبلاگ نویس جوشقان را بر آن داشت با یادآوری حقایقی، فضای مخدوش پیش از ثبت نام انتخابات شوراهای شهر را روشن سازد. مقصودی که در قالب مطالبی همچون "آقایان دیگر احساس تکلیف نکنید" در شفق به نمایش در آمد. 

یادآور می شود، موارد مطرح شده در این نوشته دارای مصادیق حقیقی و مستند به تصاویر و مدارک است. در ابتدا مقصود اما از این نوشته تشریح این حقایق نبود. بلکه تنها تذکر یا نصیحتی برادرانه به اعضای شورای شهر کنونی با توجه به ضعف های اساسی عملکرد ده ساله ی ایشان و نیز ادعای مسبوقشان مبنی بر عدم شرکت در جمع کاندیداهای انتخابات شورای آتی بود. توجه داشته باشید، در طول این متن افراد مذکور با لفظ «آقا» مورد خطاب قرار گرفته بودند. این ادبیات محترمانه البته با جوابیه ای شبیه به بیانیه های کشورهای درگیر در جنگ سرد علیه دشمنان خونی خویش رو به رو گشت!. ان شاءالله نویسنده یا نویسندگان این متن اکنون و لااقل در ضمیر خویش از ادبیات تند، عصبی و سراسر توهین این جوابیه پشیمان شده باشند.

چنین رفتارهای مسبوق به سابقه ای البته در طول این ده سال موجب تضعیف جایگاه و تنزل شئونات شورای شهر در جوشقان شده است.امیدواریم شورای شهر منتخب انتخابات ۲۴ خرداد، سعی در ارتقاء جایگاه و ترمیم وجهه ی شورای شهری در جوشقان را به عنوان یک مطالبه ی مبنایی در دستور کار خویش قرار دهد. با این اوصاف در پاسخ درخواست های مخاطبان و دوستان وبلاگ نویس جوشقانی اعلام می داریم، با وجود حق طبیعی نویسندگان شفق برای پاسخ به چنین مطالبی آن هم با همان ادبیات استفاده شده در این مطالب و با وجود احترام و ارادت ما نسبت به شما از آن جا که ادبیات استفاده شده در نوشته ی موسوم به "جوابیه اعضای شورای شهر به وبلاگ شفق" را گاهاً خالی از رعایت ادب و نزاکت و همراه با توهین ولفاظی آشکار می بینیم، مضافاً اینکه مطالب مطرح شده در بسیاری از موارد با قلب اصل موضوع و به حاشیه راندن آن، سعی در به انحراف کشاندن افکار عمومی و نتیجتاً فرار از دادن پاسخی روشن و قانع کننده به اصل موضوع دارد، لذا از پاسخ به آن معذوریم.

نا گفته نماند، ما معتقدیم جمهوری اسلامی ظرفیت بازگشت آب رفته به جوی را هم دارد، لذا به منظور آگاهی اذهان عمومی و پیگیری دفاع از حقوق اساسی مردم و بیت المال تشریح و توضیح همراه با اسناد و مدارک برخی مسائل و تخلفات را به صورت ویژه در دستور کار قرار خواهیم داد. ان شاءالله


مواضع سایر رسانه های مجازی شهر درباره نوشته ی موسوم به "جوابیه اعضای شورای شهر به وبلاگ شفق"چه بود؟

بیانیه وبلاگ شفق در تبیین اظهارات اخیرشورای شهرجوشقان قالی

بازخوانی معنای واژگان از نگاه آقایان!

نقدی بر منازعات و مسائل حاشیه ای انتخابات شورای شهر

فصل انتخابی آگاهانه برای جوشقانی آباد (2)

چاه آب اشــرافی-آرشیو (تصاویر ارسالی به شفق)

چند شب پیش هنگامی که از پایگاه بسیج شهید دستغیب راهی منزل بودیم با یکی از دوستان شاهد صحنه هایی ناگوار از منازعه ی دو کشاورز شهرمان بر سر ساعت آبیاری مزارعشان بودیم. صحنه ای که با دیدن آن درجا میخکوب شدیم و البته مشغول یافتن علت آن. قصه از آنجا آب می خورد که هر دو کشاورز از نابودی اراضی و مزارع خویش به علت کم آبی شکوه و گلایه بر یک دیگر می بردند. و چه زیبا و تفکر برانگیز بود سخن یکی از آنها که: «آب لاستان چیست (بسیار ناچیز است) که بر سر آن مشاجره کنیم؟». و این یعنی نا امیدی کشاورز از شکوفایی کشاورزی باغات خود و یعنی نابودی تدریجی کشاورزی ناحیه لاستان از بی آبی مفرط!

این یک سوی قضیه است؛ سوی دیگر را باید در قشر دیگر جامعه که نماینده ی مردم در شورا می باشند جستجو کرد. ابهام اینجاست که مسئولان نه تنها قدمی برای بهبود وضعیت رو به نابودی مزارع ناحیه لاستان برنداشته اند، بلکه با صورت قانونی بخشیدن به حفر چاهی که کاملاً غیر قانون حفر شده و متاسفانه مدتی نیز مغایر قانون مورد بهره برداری شخصی یک مسئول (از اعضای شورا) قرار گرفته، گامی دیگر در جهت نابودی این مزارع سابقاً سرسبز و زیبنده در ورودی شهرمان برداشته اند.

پس از اینکه شهرداری با شکایت شاکیان خصوصی (مالکان قنات زیر زمینی گذرا از محل) مانع انجام کامل این امر ضد قانون (حفر چاه شخصی به طور پنهانی و بدون مجوز در منطقه ای که بیم نابودی کشاورزی در آن به علت خشکسالی می رود) می شود، در اقدامی تعجب برانگیز با اهداء مجوز و عدم برخورد قانونی با متخلفان! امتیاز چاه را خود به دست گرفته و شروع به فروش آب کمیاب این منطقه به معادن سنگ و... می کند و هم اکنون نیز همان مزرعه از آب چاه سابقاً غیر قانونی! به حد نیاز و حتی بیش از آن تمتع می جوید.

مکانیزاسیون برای نابودی لاستان!! چاه آب حفر شده ی غیر قانونی در یک باغ شخصی!

باغی که هیچگاه رنگ بی آبی را به خود ندیده!چرا؟...

اکنون مجدداً به یاد آورید مشاجره ی کشاورزان را بر سر اندک آبی که باید این وسعت مزارع را سیراب نماید. آیا این اقدامات مسئولان دلسوز! شهری موجب این قبیل منازعات متداول میان کشاورزان نشده است؟ آیا امکان پذیر نبود که شهرداری با ژرف نگری و دور اندیشی در یک اقدام منفعت طلبانه برای شهر و کشاورزان (و نه برای خود و متنفذین) یا با پر کردن کامل چاه و اجرای نص صریح قانون به جای دور زدن قانون و سرپوش گذاری موقت بر روی چاه و سپس بازگشایی آن!یا با کانال کشی یا ... آب این چاه را که از سفره ی زیر زمینی ناحیه ی خشکسالی زده ی لاستان استخراج می شود به کشاورزان و این ناحیه باز گرداند و هم موجب شکوفایی کشاورزی این ناحیه و رضایت کشاورزان گردد و هم بافت سرسبز دامنه ی کوهستان جوشقان را در مدخل ورودی شهر نگاهبانی نماید؟ آیا اینگونه در دراز مدت هم به نفع شهرداری و هم به سود کشاورزان زحمت کش نبود؟ عدالت...؟!

منطقه ی بسیار زیبای لاستان در ورودی شهر جوشقان

نامه سرگشاده به استاندار محترم اصفهان

بسم الله الرّحمن الرّحیم

جناب آقای ذاکر اصفهانی، استاندار محترم استان اصفهان؛

سلام علیکم؛

مطلع شدیم، حضرتعالی در جلسه ای موسوم به یادواره ی 222 شهید منطقه میمه شرکت نموده و به ایراد سخن پرداخته اید. همچنین اخباری از بیانات شما در حاشیه این مراسم در رسانه ها منتشر شده است. قابل توجه است، برپادارندگان این مراسم در واقع قصد داشته اند، با برپایی چنین مراسمی همراه با تبلیغات سنگین و بی سابقه و نیز سوء استفاده از حضور شما زمینه را برای تشکیل شهرستان میمه حاصل از الحاق منطقه ی جوشقان قالی به میمه آن هم بدون رضایت مردم عزیز و شهید پرور منطقه فراهم سازند. متأسفانه در این مراسم از عنوان جعلی «جوشقان کامو» به جای عنوان رسمی «شهر جوشقان و کامو» و عنوان معیوب و تثبیت نشده ی «بخش میمه وجوشقان کامو» که تداعی کننده همان شهرستان حاصل از الحاق جوشقان به میمه است، استفاده شده است. اخبار مر بوطه حاکی از این است، که حضرتعالی پیش از این و در تابستان ۱۳۹۱ ترجیح داده اید، مسائلی از این دست را در جلسه ای خصوصی با اعضا شورای شهر جوشقان و در یکی از باغات منطقه، دور از چشمان مردم عزیز و شهید پرور جوشقان پیگیر باشید. ما جمعی از جوانان جوشقان قالی، ضمن ابراز تأسف شدید و اعلام نارضایتی خویش از حضور جنابعالی در مراسم و جلساتی با وصف مذکور، از آن مقام مسئول دعوت می نماییم، برای جلوگیری از تضییع حقوق مردم عزیز و شهید پرور منطقه ی جوشقان هرچه سریع تر با حضور در میان مردم منطقه از نظرات حقیقی ایشان ورای تبلیغات و جوسازی های برخی افراد حقیقی و حقوقی نسبت به طرح الحاق منطقه ی جوشقان به میمه و تشکیل شهرستان جدید در این منطقه مطلع گردد.

یادآور می شود بر خلاف رویه ی دولت نهم و دهم در حضور مداوم میان اقشار مختلف مردم که مورد عنایت رهبری معظم انقلاب اسلامی نیز هست، جوشقان قالی تا کنون و در طول مسئولیت شما حضور حضرت عالی را در میان مردمش به چشم ندیده است.

والسلام علیکم

جمعی از جوانان منطقه ی جوشقان قالی

رونوشت به:

- دفتر ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران

-وزارت کشور

-دفتر نمایندگی محترم ولی فقیه در کاشان

-دفتر نمایندگی محترم ولی فقیه در جوشقان قالی

-فرماندهی محترم حوزه ششم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کاشان


همین نامه در:

پایگاه خبری منطقه کاشان

وبلاگ از جوشقان تا تهران

وبلاگ گل سرخ جوشقان

وبلاگ اشکالیون

پرتال خبری کاشان

(بازتاب رسانه ای نامه را در ادامه مطلب مشاهده فرمایید)

ادامه نوشته

این تنها یک توطئه است

عدالت خواهی این حقیقت زیبای فطری در طول تاریخ حتی صادق ترین مدعیانش را به جاده ی خطا کشانده است. حقیقت آن است، که عدالت خواهی که مسلماً جریانی در جهت صلاح جامعه است اگر از توجه به حاکمیت مطلق ولایت غافل گردد، عملاً از انتفاع خارج گشته و صلاحدید های برتر که تنها توسط  ولایت فقیه جامع الشرایط قابل تشخیص  است، را نادیده می گیرد. قیام در جهت زیباترین زیبایی های فطری بشر اگر در جهت اجرای بند بند تدابیر زعیم جامعه اسلامی نباشد قیام لالنفس است نه قیام لالله . وظیفه همه ما، نسل های مختلف نهضت اسلامی این است، که خواسته های خویش و اراده هایمان جهت رسیدن به آن ها را در برابر خواسته های نائب معصوم زمان خویش یعنی فقیه جامع الشرایط حاکم بر جامعه قرار داده و آن گاه میزان صدق و کذب نیت های خویش را دریابیم. آن گاه هرکس بدین وسیله رسالت خویش را دریافته و در آن جهت حرکت نماید. رسالت ما نسل سوم و چهارم نهضت اسلامی در بیان امام و رهبری ساحت ها متفاوتی دارد. از استکبار ستیزی تا عدالت خواهی ، از احیای علوم دینی تا فتح قله های استراتژیک صنعت و فناوری، از حضور پر رنگ رسانه ای گرفته تا آگاه سازی توده های مردم نسبت به تاثیرات مخرب تهاجم فرهنگی، از دعوت به تفکر در سبک زندگی اسلامی-ایرانی گرفته تا ارائه ی تفکرات راهبردی.عمل در جهت هر مقوله ی زیبای فطری مانند عدالت و بمارزه با فساد از طرف ما نیز زمانی به نتیجه می رسد، که در این ساحات سیر نماید. ما البته بسیار متاسفیم، که بی تدبیری برخی مسئولین گاهی ما را مجبور می سازد، با حضور در صحنه های اجتماعی به صرف وقت و توان خود بپردازیم. متاسفیم، برخی مسئولین ما را مجبور می سازند، برای مقابله با بی تدبیری هایشان فرصتی که در واقع باید صرف حل مسائل اساسی نهضت اسلامی شود، صرف مسائل ابتدائی و پیش پا افتاده نمائیم. اما چه باید کرد که بیانات مقام معظم رهبری جهت ورود به چنین عرصه هایی  بر ما حجت است: از جوانان اين انتظار وجود دارد كه عدالتخواهى را از ياد نبرند. آزادى را با همان مفهوم بسيار والاى اسلامى - چه آزادى فردى، چه آزادى اجتماعى و سياسى، چه آزادى معنوى و روحى - جزو خواستهاى هميشگى خود بدانند و از ياد نبرند. مبارزه با فقر و ايجاد رفاه عمومى را جزو مطالبات خود بدانند.12/8/1380

نگارنده تا کنون بر حسب وظیفه، حساسیتی در قبال مسائل و حوادث جوشقان نداشته است. اکنون نیز بر حسب وظیفه قصد دارد، موارد و مسائلی را در رابطه با موضوع "جدایی جوشقان قالی از کاشان و الحاق به میمه" از طریق این تریبون در اختیار خوانندگان این مطلب قرار دهد. پیش از همه باید توجه داشت، نگارنده هیچ بستگی شخصی، سیاسی و فامیلی به هیچ یک از مناطق کاشان و میمه ندارد. بنابراین این نوشته از حوزه ی اتهام به منفعت طلبی شخصی بیرون است. و نیز این که نگارنده هیچگونه اعتقاد ظاهری و باطنی به مقولاتی چون وطن پرستی، ناسیونالیزم یا عناوینی از این دست نداشته و ندارد، بنابراین این نوشته از اتهام به تعصب نیز مبری است. و اما بازی از این جا آغاز می شود:

۱- توپ در دست مسئولین،زمین در دست میمه ای ها: انتخابات مجلس نهم در راه است. حاجی فرماندار سابق کاشان برای نامزدی در حوزه ی میمه-شاهین شهر اعلام امادگی می کند. نامزدی حاجی توسط جبهه ی متحد! اصولگرایان مورد حمالیت قرار گرفته است.  رایزنی های پنهان و آشکاری نیز با موضوعات منطقه ای در میمه با حاجی در جریان است. حاجی سر انجام به نمایندگی مردم شاهین شهر و میمه در مجلس نهم برگزیده می گردد. در این میان وعده وعید هایی صورت گرفته است، که حاجی متعهد به انجام آن ها است. یکی از وبلاگ های میمه ای مدتی پس از انتخابات می نویسد: "جا دارد اینجانب انتخاب شایسته جناب آقاي حاجي را تبریک عرض نموده و براي ايشان توفيق خدمت صادقانه را می نمايم. به راستي حضور همه جانبه مردم در تعيين سرنوشت 4 ساله بخش ميمه نشان از اين دارد که جناب آقاي حاجي نماينده محترم شهرستان شاهين شهروميمه ، بايد سخت تلاش کنند تا خواسته هاي به حق مردم بخش ميمه را جامه عمل پوشانده و آينده اين بخش به روشني گرايد....اكنون مساله " انفكاك ميمه از مجموعه برخوار و شاهين شهر و انضمام به جوشقان و روستاهاي تابعه در حد يك ايده و طرح" است ..."

حاجی که در دوره ی مسئولیت خود در فرمانداری کاشان روابط نزدیک با برخی مسئولین جوشقانی برقرار کرده، اکنون و در این مرحله ی حساس دست طلب به سوی ایشان دراز می نماید. داستان ورق می خورد. برخی مسئولین جوشقانی گویی تازه از خواب برخاسته و متوجه حقایقی شده اند، فریاد تظلم خواهی از کاشان سر می دهند و با آغاز یک عملیات رسانه ای با رسانه های نیمه محلی مصاحبه می کنند.یکی از مسئولان در مصاحبه ای: نگاه مسئولان شهرستان کاشان به منطقه جوشقان و کامو را ناپدرانه توصیف می کند و می گوید: شورای شهر جوشقان و کامو نیز از پیشنهاد شورای شهر میمه برای الحاق شدن به میمه استقبال کرده تا چنانچه انتزاعی حاصل شود و فرمانداری در میمه تأسیس و میمه به شهرستان ارتقاء یابد این آمادگی وجود دارد تا از کاشان انتزاع و به میمه الحاق شود.

۲- توپ در دست رسانه ها، زمین در دست میمه ای ها: البته در رسانه ها الحاق جوشقان به میمه برخلاف بیان صریح این مسئول به گونه ای وارونه یعنی اتحاد جوشقان با میمه تفسیر می گردد. مسئولینی که در این داستان نقش بازی می کنند، البته پاسخ نمی دهند، که چرا این موضوع دقیقن از زمان اراده ی آقای حاجی جهت کسب مسئولیت در میمه کلید می خورد؟ یا چرا حتی در زمان فرمانداری آقای حاجی بر کاشان علی رغم روابط نزدیک مسئولان جوشقان با ایشان نتوانسته اند، قدمی در جهت رفع این رابطه ی ناپدرانه بر دارند؟ از این که چه تضمینی وجود دارد، مسئولین میمه ای رفتاری پدرانه تر از کاشانی ها با جوشقان داشته باشند نیز سخنی نمی گویند!. و راجع به آینده و اهداف مشخص الحاق جوشقان به میمه و امتیازاتی که در این الحاق شامل جوشقان می گردد، سکوت می کنند. از طرفی دیگر رسانه ی منسوب به یکی از نزدیکان یکی از اعضای شورای شهر که با بیاناتی تهدید آمیز نسبت به اعضای شفق (که البته به نظر می رسد، ریشه آن به یکی از مطالب مرداد ۸۹ شفق بازگردد) وارد گود شده است، در یک سری مقالات سفارشی خائنانه یا غافلانه جوشقان را در موضع ضعف قرار داده و مصرانه با تحقیر و تذلیل جوشقان و جوشقانی تنها راه نجات جوشقان را الحاق به میمه اعلام می دارد. این رسانه نظر اکثریت مردم جوشقان را می داند:"طبق نظراتی که کم و بیش برخی از کاربران عزیز برای ما(واکثرا هم بصورت خصوصی) ارسال فرموده اند ما اینگونه متوجه شدیم که علی الظاهر اهالی و مردم شریف منطقه جوشقان علاقه ای به زیر نظر کاشان بودن که ندارند هیچ بلکه این وصلت شوم را باعث عقب ماندگی و عدم پیشرفت بخش جوشقان میدانند."

 
یا در مطلبی مشابه: "همانطور که شما عزیزان هم در برخی نظرات تایید شده ملاحظه فرمودید اکثر قریب به اتفاق جوانان-نخبگان ودلسوزان جوشقان نظر مثبتی نسبت به وابسته بودن شهرمان به شهرستان کاشان ندارند و به حق این نوع تقسیم کشوری را نه تنها ظلمی عمیق در حق مردم وساکنین جوشقان میدانند‌ بلکه آنرا مهمترین عامل وباعث عقب ماندگی ونا آبادانی جوشقان در سالهای اخیر میدانند."

این رسانه سفارشی با توسل به مواردی چون دوری راه و نیاز رفت و آمد های مکرر جهت انجام اموری مانند طلاق! میمه را فرشته ی نجاتی برای مردم جوشقان می خواند، ولی در یک مورد متناقض مدعی می شود: "آیا شما میخواهید این قضیه را منکر شوید که قریب به 80%کارهای روزمره مردم جوشقان در میمه انجام میشود؟." در واقع این رسانه مدعی می شود برای انجام بیست درصد باقی مانده کار های مردم جوشقان آن هم به قول این دوست عزیزمان کار هایی مانند طلاق و شکایت های دادگاهی در میمه امتیازی مناسب است، تا جوشقانی ها را به جدایی از کاشان و الحاق به میمه مشتاق سازد! "در بدبینانه ترین حالت ما حتی اگر به شهری زیر نظر بخش کنونی میمه هم تبدیل شویم (که البته نظر ما این نیست) چیزی را از دست که نداده ایم که هیچ، که بار بسیاری از مصائب و مشکلات را از دوش مردممان برداشته ایم... آیا هدف من وشما چیزی غیر از آسایش مردم وآبادانی جوشقان است؟؟؟" این درحالی است که میمه ای ها نیز دربسیاری از 20 درصد مورد ادعای این دوست عزیز مجبورند، خود را به مرکز استان یا شهرستان شاهین شهر برسانند!. این رسانه حتی خواست های سطح پایینی چون مشخص شدن سهم جوشقان از شهرستان شدن میمه را نیز برنمی تابد و وانمود می کند، در هر صورت حتی بدون گرفتن امتیازی در جداشدن از کاشان و الحاق به میمه جوشقان چاره ای جز پذیرفتن حاکمیت میمه ای ها بر زمین ها،منابع آب، امور کشاورزی و ادارات خویش ندارد. این رسانه ی منسوب به نزدیکان یکی از اعضای شورای شهر سر انجام با تحقیر افراطی جوشقانی ها کار را به جایی می رساند که در یکی از نطرات تایید شده ی این وبلاگ آن هم به نام مردم (جوشقان) این کلمات نگاشته می گردد:"مسولان باید فکری بحال آسایش مردم کنند. بخدا خسته شده ایم از بس برای یک کار کوچک یک شبانه روز برای رفتن وبرگشتن به کاشان آماده باش بوده ایم. مگر میمه ایها چه هیزم تری به مسولان ما فروخته اند که نمیگذارند بیاییم زیر نظر میمه؟ گذشته ها هر چه بوده گذشته.."

این دوست ما آن قدر از متن های فرمایشی نمایش داده شده در وبلاگش هیجان زده است، که بدیهیاتی را فراموش می کند. در جای جای نوشته های این وبلاگ اشاره شده است:"مسلما با اتحاد جوشقان ومیمه ما در بهترین موقعیت استراتژیک قرار خواهیم گرفت. آن موقع ما با مرکز شهرستانمان فقط10 کیلومتر فاصله داریم وبه راحتی میتوانیم روزی چندین بار رفت و برگشت داشته و کارهای اداری و... را در عرض چندین دقیقه به اتمام برسانیم."حقیقت این است که در صورت الحاق جوشقان به میمه منطقی است، ادارات در مرکز شهرستان (که تنها ده کیلومتر با جوشقان فاصله خواد داشت) متمرکز گردد. بنابراین دیگر خبری از چند اداره ی موجود در جوشقان نیز نخواهد بود. با این کار حتی زحمت رفت و آمد های مردم به خارج از جوشقان نیز افزایش خواهد یافت!. مسیر راه میمه به جوشقان و نزدیکی به اتوبان نیز نکته ایست، که رسانه های میمه ای و این هم ولایتی ما روی آن بسیار مانور داده اند. در مورد مسیر راه نیز به یک پرسش اکتفا می نمایم. چه جریانی و به چه وسیله ای مانع تاسیس جاده تاریخی عبوری از شمال شرقی جوشقان شد؟ (یک اشاره اهلش را بس). ضمنا قابل توجه است، با سپرده شدن سرپرستی اداراتی مانند اداره ی ثبت املاک توسط میمه ای ها و حاکمیت ایشان بر زمین ها،منابع آب، امور کشاورزی و ادارات جوشقان ، پس از تجمیع مراکز تصمیم گیری در مرکز شهرستان، یعنی میمه چه تضمینی وجود دارد، که اتفاقات تلخ سال های گذشته در رابطه با تصرف زمین های نزدیک به شهرک وحدت توسط دوستان میمه ای این بار با دستی گشاده تر انجام نگردد؟! ضمنا نویسنده ی این وبلاگ توجه نداشته است، که همین مسئولین مورد حمایتش حدود دوسال پیش از این در جواب انتقاد های مطرح شده در فضای مجازی نسبت به تعلل در دوبانده شدن مسیر جوشقان-میمه و تعلل در اتصال جوشقان به اینترنت پر سرعت عدم همکاری مسئولین میمه ای را در این رابطه بهانه می کردند. جای تعجب است، که نویسنده ی این وبلاگ و مسئولین مرتبط با آن چگونه انتظار دارند، این سوء نیت چندین ساله حاکم در میمه علیه جوشقان با اعلام لفظی و بدون پیش شرط اتحاد و در واقع الحاق به حسن نیت و دلسوزی و یا رابطه ی پدری تبدیل شود؟

نگارنده متاسف است که مجبور است، چنین مطالبی را آن هم به عنوان اولین نوشته های پس از بازگشایی شفق در اختیار خوانندگان محترم قرار دهد. اما باید توجه داشت که این رسانه ی منسوب به یکی از نزدیکان شورای شهر جوشقان برای خوش خدمتی به نزدیکانش هیچ مرزی نمی شناسد و باز با تحقیر همشهریان خود می نویسد"ظاهرا میمه ای ها بدجور پیگیر شهرستان شدنشان هستند. و به نظر به زودی هم این خواسته رنگ واقعیت خواهد گرفت. این را گفتم که حواسمان باشد تا قدری احترام برایمان قائلند کاری کنیم که پس فردا مجبور نشویم منتشان را بکشیم و آنموقع آنها ناز کنند و فقط دراین بین ما بمانیم و یک کلاه بزرگ بر سرمان به نام کاشان.....!!!"

در رسانه های میمه ای نیز حرکتهایی شبیه به همین در جریان است. در این رسانه ها نیز سعی می شود با تاکید بر سابقه ی شهری میمه وسابقه ی روستایی جوشقان وبا تحقیر فرهنگ، تاریخ و هویت جوشقان قالی (مواردی همچون قالی جوشقان، قدما و مشاهیر جوشقان، فرهنگ بومی جوشقان و... که ازقضا مشترکات زیادی با کاشانی ها دارد) این طور وانمود کنند، که جوشقان برای پیشرفت راهی جز الحاق به میمه ندارد. در این رسانه ها ادعا میشود، کامنت هایی از جوشقانی ها حاوی تمایل شدید جوشقان به الحاق به میمه به نمایش در می آید. جالب است، هیچ یک از نویسندگان این کامنت های مشکوک نامی از خود نبرده اند. به نظر می رسد بر خلاف ادعاهای رسانه های میمه ای در صورت تمایل جوشقانی ها به الحاق به میمه دلیلی برای مخفی بودن نام نویسندگان این گونه کامنت ها نباشد!.

۳-توپ و زمین این بار هر دو در اختیار میمه ای ها: در همین اثنا طرح این بازی به اوج میرسد. مسئولان میمه ای قصد دارند، با برگزاری یک مراسم نمادین تجلیل از شهدا و با سوء استفاده از نام شهدا و با دعوت از استاندار اصفهان شرایط را برای اعلام شهرستان شدن میمه و الحاق جوشقان به میمه فراهم نمایند!. این مراسم البته طبق گفته ی افراد مطلع برخلاف موارد درج شده در خبرگزاری ها بدون هماهنگی با پایگاه های بسیج جوشقان قالی به برگزار شده است. آنچه در رسانه های محلی، استانی و کشوری مشاهده شد، در تبلیغات سنگین و بی سابقه ی این مراسم از نام جعلی "جوشقان کامو" بجای نام رسمی "شهر جوشقان و کامو" برای معرفی منطقه ی جوشقان استفاده شده، همچنین با استفاده از عنوان معیوب "بخش میمه و جوشقان کامو"سعی شده است، به گونه ای القا شود، که مراسم در واقع مراسم بزرگداشت شهدای شهرستان میمه حاصل از الحاق جوشقان به میمه است. این مراسم با حضور تاسف بر انگیز استاندار و برخی مقامات مسئول جوشقانی به انجام میرسد. البته بزرگداشت شهدا و خانواده های ایشان امری واجب و غیر قابل انکار است، لیکن با وجود شواهدی همچون هماهنگی کامل نزدیکان و دوستان آقای حاجی در منطقه،تبلیغات سنگین و بی سابقه برای برگزاری این مراسم، حضور تاسف آور شخصیت های حقوقی و نیز برخی رفتار های مشکوک تابستان اخیر(که البته زمان برای بیانش مناسب نیست) به نظر می رسد، انجام چنین مراسمی با تشریفات خاص، مقصودی جز این امر واجب داشته است.

گزارش ورزشی!:

این اتفاقات ناگوار ورای نتیجه بخش بودن یا نبودن آن ها نشان از یک توطئه از پیش طراحی شده است. توطئه ی جدایی جوشقان از کاشان، طرحی که برای مسببانش چند هدف را به دنبال دارد. اول این که: به این وسیله رکود چندین ساله ی جوشقان را در وضعیت روبه رشد محروم ترین شهر ها به گردن کاشانی های ظالم! می اندازند. دوم این که: به این وسیله ارادت چندین باره ی خود را نسبت به آقای حاجی نماینده ی محترم میمه و شاهین شهر اعلام می دارند. و سوم اینکه: به این وسیله قصد ثبت کردن حرکت دهان پرکنی را در کارنامه ی کم فروغ دوره های اخیر شورا دارند ؛ و این همه فارغ از آنکه این حرکت مطالبه ی جدی مردمان است یا بالعکس؟ و یا چاره ی جدی مشکلات عدیده ی مردم از جمله کمبود یا نبود شغل برای جوانان، مهاجرت روزافزون و...  در الحاق شدن به شهری چون میمه است و آیا این الحاق کذایی به عزت مردم جوشقان ضربه خواهد زد یا خیر؟  و مهم تر از همه فارغ از این که معضلات اصلی جوشقان از کجا وچه طرز تفکر نشات میگیرد؟!.

گذشته از همه ی این مسائل زمستان می گذرد و  اما تکلیف ما چیز دیگری است...

(همچنین تصاویر روشنگر بیشتری از ماهیت واقعی برنامه در ادامه مطلب)

ادامه نوشته

شاهکارهای جاسبی در دانشگاه آزاد پایانی ندارد!

پیش نگاشت: با وجود اینکه ماه ها از اصلاح اساسنامه دانشگاه آزاد و تغییر ریاست مادام العمر آن، توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی می گذرد؛ اسناد شاهکارهای اشرافی گرانه و مبادلات غیر قانونی مالی این دانشگاه، همچنان نقل و نبات محافل خبری است. بعد از آنکه موضوع 15 میلیون حقوق مهدی هاشمی برای اداره واحدی از دانشگاه آزاد در لندن که وجود خارجی ندارد در چند هفته گذشته سوژه خبری رسانه ها شد و سر وصدای فراوانی به راه انداخت، حالا حسن کچوئیان از اتفاقات جالب جلسه شب گذشته شورای عالی انقلاب فرهنگی با محوریت دانشگاه آزاد می گوید. یادآور می شویم با عنایت و همت استوار! مسئولان  شهر؛ به صورت چند فوریتی و به طرز کاملاً اعجاب برانگیز و البته به شیوه ای عوام فریبانه و غیرقانونی، شهرمان از الطاف خفیه و جلیه شاخه ای غیرقانونی از این دانشگاه بهره مند گشته است!


کچوئیان عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت:در بحثی مطرح شد که عبدالله جاسبی ماهانه از دانشگاه حقوق 4 و 15 میلیون تومانی دریافت می‌کرده و خانه‌ بزرگی در خیابان شهید کلاهدوز به وسعت 900 متر به اندازه هزینه‌ یک دانشگاه که در حد یک کاخ است، داشته و هنوز هم در آن خانه زندگی می‌کند.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تاکید کرد: همچنین جاسبی غیر از محافظ، 2 راننده دیگر داشته است ضمن اینکه موضوع دانشگاهی در لندن مطرح شد که اصلا در آن کشور دانشگاهی وجود نداشت و مهدی هاشمی در حدود 15 میلیون ماهانه حقوق می‌گرفت. همچنین کمکهایی که جاسبی به روزنامه آفرینش دانشگاه آزاد و مجمع تشخیص مصلحت نظام می‌کرد از موضوعات دیگر بود که این کمک‌ها مبنای قانونی نداشت.روزنامه آفرینش مربوط به دانشگاه آزاد نیست و مربوط به برادر جاسبی است.

وی افزود:اعلام شد که این موارد باید رسیدگی شود و هیئت تحقیق و تفحص برای بررسی این موضوعات تشکیل شود ضمن اینکه مسئله بدهی‌های دانشگاه آزاد از دیگر موضوعات مطرح شده بود که به دنبال این موضوع درخواست تحقیق و تفحص داده شد و جاسبی از این موضوع استقبال کرد و وی در خصوص 2600 میلیارد بدهکاری اعلام کرد چنین موضوعی صحت ندارد. وی ادامه داد:‌ اما در دوران دکتر دانشجو حسابرسی دقیقی در اسفند ماه در خصوص این بدهی صورت گرفت و معلوم شد که این بدهی وجود داشته و دارد.

کچوئیان عنوان کرد: برخی از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی از احمدی‌نژاد رئیس جمهوری درخواست کردند که هیئت تحقیق و تفحص از دانشگاه آزاد تشکیل شود اما احمدی نژاد گفت که هیئت امنای دانشگاه آزاد برای این کار است اما ما اعلام کردیم هیئت امنا کار خود را انجام می‌دهد و باید هیئت تحقیق و تفحص در این زمینه تشکیل شود و مسائل را بررسی کند.

وی گفت: موضوع دوم این است که از زمانی که دکتر دانشجو رییس دانشگاه آزاد شده است باید شخص دیگری در هیئت امنای این دانشگاه جایگزین وی شود تا دکتر دانشجو به کارهای خود رسیدگی کند که در این خصوص بسیاری از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی در عضویت جاسبی نظر خود را اعلام کرده بودند ضمن اینکه احمدی‌نژاد نیز در مورد عضویت جاسبی نظر داشت.برخی از اعضای شورای انقلاب فرهنگی از جمله بنده مخالف عضویت جاسبی در هیئت امنای دانشگاه آزاد بودیم و فرد پیشنهاد شده کبکانیان بود چرا که وی با آموزش عالی آشنایی کاملی دارد....

( برای مطالعه ادامه خبر به ادامه مطلب بروید)

ادامه نوشته

راهبرد پیشرفت شهر ما چیست؟  

چندی است در میان عوام و خواص شهر، مبحثی حول تغییر یا عدم تغییر موقعیت جوشقان در تقسیمات سیاسی-جغرافیایی کشور دهان به دهان می چرخد. بحثی که البته مسبوق به سابقه نیز هست. در سیر تاریخی شهرمان، ظاهراً اتفاق افتاده بوده که شهر جوشقان در مقطعی از کاشان انتزاع پیدا کرده و به میمه الحاق شده بوده است. این موضوع البته در آن زمان با استقبال خواص سیاسی و ادبی و توده ی مردم مواجه نمی شود و با نامه نگاری های متوالی و پیگیری و پشتوانه ی مردمی، و البته استفاده از ظرفیت های شعری و ادبی آقای سید حسن مروجی (شهلا) و امثال ایشان، اصطلاحاً «جوشقان جدا شده از پیکر مادر» (این اصطلاح مربوط به همان زمان می باشد) به «اصل خویش» باز می گردد.

سوالات اساسی که این روزها بین موافقان و مخالفان موضوع اتحاد جوشقان با میمه رد و بدل می شوند تقریباً شامل چند سوال ذیل می شود:

1-   1- ضمانت اعطای بخشداری به جوشقان از سوی میمه (شهری که سابقه ی خیلی خوبی هم در اذهان حداقل مخالفان ندارد) در صورت اتحاد و ایجاد شهرستان مشترک چیست؟

2-    2-احتمال شهرستان شدن میمه بیشتر است یا استان شدن کاشان؟

3-  3-مگر نمی توان با پیگیری از کاشان بخشداری گرفت که میل به باد دادن هویت و شخصیت تاریخی جوشقان را دارید؟

4-  4-کاشان در حداقل 4 دهه ی اخیر کدام قدم را از سر دلسوزی و من باب اینکه جوشقان پاره ای نحیف، مظلوم و دور افتاده از پیکر مادرش! می باشد برای آن برداشته است؟

5-  5-اگر قرار بود کاشان به جوشقان بخشداری بدهد، چرا روز اول آن را به قمصر داد؟ حال آنکه به لحاظ موقعیت استراتژیک و جمعیت و ... بخشداری حق مسلم جوشقان بود و...

این ها گوشه ای از سوالاتی است که طرفین برای بر کرسی نشاندن حرف خود بر روی دایره می ریزند.و البته هر دو طرف نیز نسبتاً درست و منطقی نظریه می پردازند. همه نیز (ان شاءالله) به دنبال خیر و صلاح جوشقان هستند. اما به راستی راهبرد پیشرفت و محرومیت زدایی از شهر از دل چنین سوالاتی بیرون خواهد آمد؟ آیا دوای درد جوشقان واقعاً نداشتن بخشداری است یا همه به دنبال پاک کردن صورت مسئله و آسوده کردن خود با یک پاسخ کوتاه تستی هستیم؟ آیا کسی واقعاً به دنبال پاسخ تشریحی این سوال رفته است که مشکل شهر ما چیست؟

به نظر می رسد، مسلم این است که بخشداری دوای درد و مشکل ما نیست. یا حداقل ریشه ی درد ما را نمی توان با بخشداری خشکاند. همانطور که با شهرداری نشد. اگرچه شهرداری در مدت حضورش چهره ی شهری به جوشقان داد و با فراز و نشیب خدماتی انجام داده است، لیک بر چه کسی پوشیده است که آن قهرمانی که پیش از گرفتن شهرداری در ذهن مردمان بود که یک شبه جهنمشان را با بهشت برین عوض خواهد کرد، قصه ای افسانه ای بیش نبوده. امروز مردمان ما با واقعیت شهرداری مواجهند نه با قصه ی آن. امروز مردم خوب می فهمند که شهرداری، یک نهاد نحیف است که گاهاً دخلش با عوارض و مالیات همانها پر می شود. امروز مردم روند خسته کننده و بوروکراتیک اداری ای که محصول داشتن شهرداری است را با عمق جان درک می کنند. سخن به اطاله نرانیم که خواص نباید بخشداری را همچو شهرداری، غایت آمال و نهایت آرزوهای جوشقان به مردم معرفی کنند، که اگرچه گوشه ای از مشکلات مردم با آمدن بخشداری حل خواهد شد، اما درد کم خونی ما را چه به آسپرین و استامینوفن؟!

آنانکه معتقدند بخشداری دوای درد ماست پاسخ دهند به سوالات شفق که:

1-    1-چه تضمینی است که فردای روزی که بخشداری به جوشقان آمد، مسئولین شهر از نبود زیر ساخت! برای فعالیت موثر بخشداری در جوشقان گله نکنند؟

2-   2-گیرم که بخشداری را فردا تاسیس کردیم! این بخشداری قرار است چه جوشقانی را برای ما بسازد؟ آینده ی جوشقان ما را چه کسی آینده پژوهی کرده و با تعیین چشم انداز، تبیین کرده است که باید به کجا برسیم؟

3-  3-چه کسی میداند کدام جوشقان هم مطلوب مردم است و هم مورد مطالبه شان؟ چه کسی پای حرف مردم نشسته است؟ چه کسی می تواند مطلق جوشقان صنعتی را به مردم بقبولاند و چه کسی جوشقان توریستی را؟

4-  4-با کدام مطالعه آینده شناختی و بر اساس کدام اطلاعات پایه، منطقه ویژه گردشگری در سفر استانی ریاست جمهوری برای جوشقان درخواست می شود و منطقه ویژه صنعتی درخواست نمی شود؟

5-  5-چه کسی تابحال وظیفه و کارکرد بخشداری را برای مردم توضیح داده است؟

6-  6-در پستوهای تو در توی شورای شهر، آیا کسی هم به فکر راه حل ریشه ای برون رفت از وضع موجود هست یا همه به دنبال راحت ترین میانبر موجود هستیم و البته زدن تیری در تاریکی؟

7-  7-چه کسی ظرفیت های بومی، طبیعی، تاریخی، فرهنگی، علمی، عمرانی و... جوشقان را برای تصمیم گیری واقعی و مبنایی گردآوری کرده است که از قِبَل آن به این نتیجه برسد که بخشداری راه حل اول و آخر ما برای نیل به چشم انداز مبهممان است؟

این سوالات و بسیاری سوالات اساسی دیگر از این دست، این نکته را بیش از پیش برای ما روشن می کند که شهر ما نه تنها دارای چشم اندازی روشن، شفاف، قابل دسترسی و عملیاتی نیست، بلکه همه برای تبرئه کردن خود از آن چه که این روزها در شهر می گذرد دست به حرکات احساسی، قهرمانانه و تسکین آمیز می زنند. به راستی کدام نهاد و مسئول تا به حال برای 5 سال آینده ی جوشقان برنامه ریزی دقیق و مدون کرده است؟ کدام چشم انداز کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت که ویژگی های واقعی یک چشم انداز مطلوب را داشته باشد برای شهر ما نوشته شده است؟ ما قرار است از کجا به کجا برسیم؟ جوشقان 1410 چگونه جوشقانی باید باشد؟ جوشقان مطلوب ما، یک جوشقان بکر و طبیعی و تاریخی و گردشگری است یا یک جوشقان صنعتی و ماشینی؟ توان انجام محاسبات این چنینی را تابحال کسی داشته است؟ این ابهامات را کسی می تواند پاسخ دهد؟ موافقان و مخالفان طرح الحاق کجا نشسته اند...؟؟

سکانس های حساس"جدایی جوشقان از کاشان"

 -1 از قدیم گفته اند «گرهی که با دست می توان گشود، را به دندان نمی سپارند». دست و دندان را هر کودکی تشخیص می دهد از میان میمه و کاشان. به لحاظ قرابت فرهنگی نیز قصه از همین نوع است.

2- مردم منطقه باید تعصبات شهری و خیابانی و کوچه ای و محله ای را از سر به در کنند. واقعیت این است که مردم 15 کیلومتر مربع، آن قدر منافع مشترک دارند یا می توانند داشته باشند که یاریشان کند سعادتشان را به مسلخ جنگ های نابخردانه یا حتی بخردانه تاریخی نبرند! امروز هر قدمی که در جوشقان به سمت پیشرفت و ترقی برداشته شود، میمه از آن سود می برد و بالعکس.

3- موضع گیری شجاعانه و قاطعانه رئیس شورای شهر جوشقان در مصاحبه با فارس، ستودنی است. اگرچه خیلی زودتر از اینها منتظر چنین توفندگی های رسانه ای توسط حقوقبانان مردم بودیم و اگرچه بیش از اینها می شد بر روی «از رنجی که می بریم» از کاشان مانور فکری و منطقی داد. ماهی را اما هرگاه بگیری از آب تازه است. به ویژه که آب این ماهی به برداری متعفن از رنگ خودخواهی و بوی منفعت طلبی و تمرکزگرایی کاشانیها  بدل شده باشد.

4- البته در دارالمومنین کاشان، کم نیستند هنوز کسانی که صداقت و یک رنگی و خیرخواهی داشته باشند و میزشان، همه چیزشان نشده باشد. نمونه اش هم عضو شورای شهر کاشان که در مصاحبه با فارس گفته است:« در صورت بی‌توجهی مسئولان شهرستان کاشان به جوشقان و کامو، آنان نیز حاضر می‌شوند از پیشینه و شهرتی که شهرستان کاشان دارد چشم‌پوشی کرده و...» و افزوده است:« علی‌رغم شهرت تاریخی و جهانی شهرستان کاشان، برخی از مسائل که مهمترین آن گرفتن امتیازات است، موجب شده از شهرستان کاشان چشم‌پوشی و خواستار الحاق به شهری دیگر را دارند.». چینش کلمات (احتمالاً ناخواسته) البته در جمله دوم به گونه ای است که مفهوم امتیاز خواهی و زیاده طلبی جوشقانی ها را القا می کند. ظلمی که در یکصد سال اخیر به جوشقان رفته است اما، حداقل ها را برآورده نساخته است تا چه رسد به «زیاده طلبی»! امتیازهای کاشانی ها هم ارزانی بخشداری قمصر که با جمعیتی کمتر از جوشقان و با قدمتی بی مقیاس با ما، بخشداری یدک می کشد و با آنکه جوشقان -مرغوبترین به لحاظ کیفی و بیشترین به لحاظ کمی- گل محمدی منطقه را دارد، در فصل گل و گلاب گردشگران به طرز کاملاً خودجوشی! سر از قمصر بر میاورند. طبیعت جوشقان که دیگر حدیث هفتاد من مثنوی است...

5-  جوشقانی ها اما در ناملایمات تاریخیشان یاد گرفته اند، که «از حول حلیم نیفتند در دیگ». قرار باشد کلی چانه زنی و کل کل و دوندگی بکنند تا پای کاشان را از کفششان در بیاورند و پایی مشابه در کفششان کنند، همان بهتر که بنشینند سنگین و رنگین در جایشان و توهین اقلیتی از مردم مذهبی و ولایتمدار کاشانی را که از سر سیری انگ دهاتی بودن و خیانت و... می زنند را به جان نخرند. قرارهای مشترکمان با هم منطقه ای ها را قبلاً هم ما و هم دوستان رسانه ای میمه ای و از جمله صبح میمه مرور کرده ایم. بخشداری حق مسلمی است که یک دفعه قمصری ها آن را از جوشقان سلب کرده اند، و قصه ی مارگزیده و ریسمان رنگارنگ...

6- فرماندار محترم کاشان که ان قلت قانونی و حقوقی جلوی پای مردمان رنج کشیده جوشقان می گذارند پاسخگو باشند تا کنون در دوران تصدی مسئولیتشان چند بار به خود جرئت داده اند از بیراهه ی کوهستانی پرپیچ و خم کاشان-جوشقان رخت سفر بربندند به مرزی ترین نقطه ی شهرستانشان که به تعبیری از نقاط استراتژیک و پر اهمیت آن است. قرار باشد نام جوشقان از روی نقشه ی جغرافیایی نصب شده در اتاق جلسات فرمانداری ویژه صرف و نحو شود، همان به که نشود. (بنده به شخصه بعد از آقای حاجی که حقاً خدمات خوبی در دوران تصدی مسئولیت فرمانداری ویژه کاشان داشتند و دفعتینی هم رنج سفر خریدند، فرماندار جدید را در جوشقان ندیده و نشنیده ام! کم از یک درصد مردم جوشقان نام فرماندارشان را می دانند. فرماندارِ صرف و نحو کنِ نامِ جوشقانِ ان قلتِ قانونی آور!) و این حضور فرماندار کف مطالبات مردم است. بگذریم که حداقل در نیم قرن اخیر، هیچ طرح و بودجه ی کلانی یارای عبور از کاشان و سپس از قمصر و البته جاده ی کوهستانی و پرچاله قمصر-جوشقان را نداشته است.

7-مردم سالاری دینی در نظام جمهوری اسلامی به گمانم به درجه ای از بلوغ رسیده است که مردم خود برای سرنوشتشان تصمیم بگیرند. منطق مردمان فرهنگی و فهیم جوشقان نیز پاره سنگ برنداشته که قصه ی گره و دست و دندان را بخوانند که فقط خوانده باشند! اکنون نوبت عمل است و انعطاف بوروکراتیک نظام جمهوری اسلامی همان قدر که قادر است در فاصله ی 90 کیلومتری از قم به کاشان استانداری اعطاء نماید، همان قدر و البته کمی بیشتر مصلحت مردمان رنج کشیده جوشقان را در پیوستن به هم فرهنگان و هم زبانانشان در میمه یاری می کند. و این حق مسلم مردم بزرگ جوشقان است که پای پیش نهند و از حقوق پایمال شده شان بپرسند و ناپدری پدر نامهربان به نام کاشان را در دادگاه وجدان و قانون استیضاح کنند و رمق را بگیرند از مشتی اپورتونیست!

8- امید است شهر دارالمومنین کاشان نیز خود را از این سوء مدیریت ها نجات دهد تا یک روز آران و بیدگل از آنها ناخشنود نشود و روز دیگر جوشقان. ما از صمیم قلب به مردمان خوب کاشان که شهره ی عام و خاصند در ایران به تشرع و دینداری و خونگرمی، مهر می ورزیم و مطمئنیم که از قلب های مهربان این مردمان خودخواهی و تمرکز محوری و به مسلخ بردن منافع مردمان رنج کشیده ای چون مردمان جوشقان، فرسنگ ها به دور است.

9-امید است مسئولان شهرمان، شهر میمه، نماینده محترم و خدوم برخوار و میمه، و نماینده نطنز و بادرود با رعایت بی طرفی و در نظر گرفتن مصلحت مردمان منطقه، پیگیر جدی این مسئله باشند تا در پیچ و تاب تاریخی، نام نیکی برای خود دست و پا کنند و دعای خیر مردمان قناعت پیشه منطقه همراهشان گردد. ان شاءالله


پی نوشت: پس از درج این مطلب بازخوردهای متفاوتی در فضای رسانه ای شهرمان شکل گرفت؛ از برخی تیکه پرانی ها و کنایه پردازی ها که بگذریم؛ استقبال می کنیم از تضارب همه ی آراء و اندیشه های مختلف هم شهریان. از شهری چون جوشقان با مردمی بزرگ و فکور انتظار هم جز این نیست که افکار و عقاید مختلفشان در فضای رسانه، نمود پیدا کند. امیدواریم این تضارب آراء در نیل به بهترین تصمیم، یاریمان کند:

هم ولایتی-کاشان یا میمه؟ 

گل سرخ-فیلم سینمایی"جدایی جوشقان از کاشان" اکران می شود یا توقیف؟

بازخوانی یک پرونده(1)-قهر رسانه ای با شورای شهر، اسباب و نتایج

از ماوقع بهمن ماه 88 شهر جوشقان و جلسه پرسش و پاسخ ظاهراً فرمایشی که شورای شهر و شهرداری وقت، آن را برای پاسخگویی به اذهان عمومی و برطرف ساختن شبهات پرشمار موجود در عملکرد این دو نهاد مردم گماشت ترتیب داده بودند؛ بیش از 2 سال طی شده است. بهمن ماه داغی که حال به اردیبهشتی سرد بدل شده است. جلسه ای که سازوکار تصنعی و نامعقول، آن را به رینگی تمام عیار بدل کرد و تازه آنجا بود که برخی به اشتباه محاسباتی خود پی بردند. محاسباتی که بر مبنای داده های نادرست بنا شده بود و پرسش و پاسخ آزاد را با بهانه هایی واهی به منشی گری و زمان قبلی گیری محدود می کرد.

اگرچه آن جلسه با میانجی گری عناصر خیرخواه شهر ظاهراً ختم به خیر شد، اما بهانه ی لازم و کافی را به دست بهانه جویان داد تا خود را از هرگونه سوال و پاسخ تبرئه کنند و آتش ابهامات و شبهات باز هم زیر خاکستر باقی بماند. در مورد نحوه شکل گیری جلسه فوق الذکر و معایب اجرایی و سازوکار تصنعی آن، همان موقع در شفق نکاتی گوشزد شد. از جمله اینکه، عدم برگزاری دائمی چنین جلساتی از سوی گماشتگان مردم در شورای شهر ، آن را به پدیده ای خارق العاده تبدیل کرده و همین عامل، سبب می شود که امکان کنترل و مدیریت جلسه که البته با احساسات و هیجانات طرفین سوال کننده و پاسخگو نیز همراه شده، آن هم با سازوکاری ابتدایی بسیار دشوار گردد. و اینکه اصولاً دید مسئول پاسخگو از یک جمع فرضاً 200 نفری، از چند نفر فرضاً هوچی گر و غوغاسالار فراتر نمی رفت و همه را با محک همان چند نقر قلیل سنجش می نماید و این خود مقدمه ای بود بر جبهه گیری های احساسی و... .

همان ایام بود، که عده ای از فرزندان همین آب و خاک به فکر برگزاری سلسله جلسات بحث و تبادل نظر با عزیزان شورای شهر و شهرداری افتادند که بعدها، همان نام پرسش و پاسخ با همه ی پس زمینه های منفی اش به آن اطلاق شد. جوانانی دغدغه مند که از این فاصله ی طویل مسئول و ولی نعمت که فرصت یک گفتگوی ساده و ابتدایی را از آنها گرفته بود، رنج می بردند و باورشان این بود که تنها با اتحاد و هم دلی همه ی اقشار جامعه، پیشرفت و توسعه به صورت عادلانه محقق خواهد شد. قول های ابتدایی مساعد مسئولین، فضا را به سمت تلطیف شدن پیش می برد تا آنکه به ناگاه و در آستانه برگزاری جلسه اول، اعضای شورای شهر با چرخش ناگهانی مواضع، از حضور در جلسه ای که قرار بود با مدیریت و کنترل همان جوانان برگزار شود، سرباز زدند. آقای حیدری تنها عضو شورای شهر بودند که در آن جلسه شرکت کردند و به گوشه ای از پرسش های حاضرین در جلسه پاسخ گفتند. هرچند که توجیهی برای عدم حضور سایر گماشتگان مردم برای پاسخگویی و گزارش دهی از عملکرد چند ساله ی خود، به مردم نداشتند. به هر حال جلسه فوق در کمال آرامش و با مدیریتی آموزنده از سوی جوانان شهر جوشقان برگزار شد و به پایان رسید. بعدها دغدغه مندان، با انتشار بیانیه ای مشفقانه، از انتظارات خود به عنوان عده ای از جوانان شهر از شورای شهرشان گفتند و اینکه، انتظار پاسخگویی و گزارش دهی، طبق قانون و عرف سیاسی رایج، کف انتظارات مردم از گماشتگان خود در مدیریت شهری است.

نص قوانین در مورد گزارش دهی شورای شهر و شهرداری به مردم بر اساس ماده 18آیین نامه اجرایی شورای شهر اینگونه بیان می کند که:

ماده 18 شورا می باید صورت جامع درآمد و هزینه مصوب خود را هر شش ماه یک بار به ضمیمه صورت جامع در آمد و هزینه شهرداری برای اطلاع عموم اهالی به طریق ممکن انتشار دهد.

البته این پایان راه و بازنشستگی جوانان دغدغه مند نبود، بلکه اسفندماه 89 باز هم با آغوشی باز به سوی شورای شهر رفتند اما این بار با چهره ی عبوس تری از شورای شهر مواجه شدند. درخواست جلسه گفتگو این بار با پاسخی طعنه آمیز و کنایه آلود از سوی شورای شهر همراه گردید. پاسخی که شهروندان جوشقان را درجه بندی می نمود و کسانی که به هر علتی مجبور شده بودند رخت کوچ از موطن مادری بربندند و مهاجرت نمایند را حائز حق پاسخ خواهی و سوال پرسی نمی دانست. انگار نه انگار که رای این عزیزان مهاجرت کرده برای منتخبان شورای شهر در روز انتخابات همان یک رایی شمارش شده که رای ساکنین دائمی جوشقان!

متن نامه درخواست جلسه پرسش و پاسخ دغدغه مندان ارسالی به شورای شهر و رونوشت به دفتر امام جمعه محترم، شهرداری و شفق به تاریخ 1389/12/1 به شرح ذیل است:

و پاسخ شورای شهر به این نامه به تاریخ 1389/12/5 مندرجه در سایت شهرداری جوشقان و کامو بدین شرح است:

     


علاوه بر موضوع درجه و تقسیم بندی شهروندان ذیل واژه هایی چون مقیم و ... نکات جالب دیگری در این نامه به چشم می آیند؛ از جمله:

الف؛ شدت کنایه گویی و طعنه زنی با تمسک به واژه هایی چون اساسنامه و مرامنامه به حدی است که گویی اگر یک شهروند جوشقان دارای شخصیتی حقوقی نباشد، شورای شهر هیچ مسئولیتی در قبال پاسخگویی به وی ندارد! حال آنکه هویت حقیقی جوانان دغدغه مند نه تنها بر شورا که بر سایرین نیز پوشیده نبوده و نیست، اما فحوای پاسخ به گونه ای است که گویا این جوانان نه از خاک جوشقان و حتی از خاک کره زمین، بلکه از کرات و سیارات دیگری درخواست جلسه پرسش و پاسخ به عزیزان ارائه داشته اند! که آنها را به تکاپوی یافتن امضا و آدرس انداخته است! فارغ از این مسئله و حتی با فرض صحت ادعای عزیزان، این سبک کلام و فحوای پاسخ به هیچ عنوان مناسبتی با شان و منزلت شورای شهر که بایستی سنگ صبور و پدری مهربان بر شهروندان باشد، ندارد. مضاف براینکه تناقض عملکرد شورای شهر در فروردین ماه سال جاری با همکاری با عده ای از جوانان شهر در برپایی یک محفل دیگر آشکار شد، از آنجا که تشکل مذکور نیز فاقد اساسنامه و مرامنامه و هویت حقوقی بود!

ب؛ در نامه آمده است: «شهرداری و شورای اسلامی شهر مرتباً گزارش مکتوب و مصور فعالیت های خود و شهرداری را سالانه منتشر نموده اند که آخرین گاهنامه آن گاهنامه رایحه خدمت بوده است». به گواه مشاهدات تاریخی از 9 سالی که عزیزان بر منصب شورایی تکیه زدند، ادعای «مرتباً» تا حد زیادی غلو و مبالغه آمیز باشد. چراکه جز معدودی که عدد آن از 3-4مورد تجاوز نمی کند، اقدام به چاپ گزارش عملکرد نشده است. گزارش ها هم تا حد زیادی به صورت کلیشه ای و ابتدایی و خارج از استاندارد آماری در خور نام شهرداری و شهر، منتشر شده است و به هیچ وجه پاسخگوی ابهامات انباشته ی افکار عمومی نبوده است.

ج؛ در نامه پاسخ به دغدغه مندان اظهار شده است:«در خصوص برگزاری جلسه پرسش و پاسخ نیز شورای اسلامی و شهرداری در نظر دارند در اولین فرصت مناسب که ترجیحاً دهه اول اردیبهشت 1390 و روز شوراها خواهد بود، نسبت به برگزاری جلسه عمومی و گزارش کار و پرسش و پاسخ اقدام نمایند». ظاهراً از اسفندماه سال 89 تا کنون فرصت مناسبی برای عزیزان دست نداده تا به دامان شریف مردمانشان بیایند. یا اگر فرصتی بوده، احتمالاً مناسب نبوده است! باید گفت که متاسفانه نه تنها در دهه اول اردیبهشت 1390 خبری از برگزاری جلسه عمومی نبود، بلکه در دهه های دوم و سوم اردیبهشت نیز در سکوت مطلق سپری گردید. اردیبهشت سال جاری(91) نیز ظاهراً به گذشتگان خود بنچاق شد و روز شوراهای امسال نیز در سکوت مطلق سپری شد و این بار بیش از همه چیز سکوت معنادار و قهرآلود تمامی وبلاگهای شهر جوشقان با مناسبت روز نهم اردیبهشت به چشم می آمد.

و...

و این آخرین مکاتبه شورای اسلامی شهر جوشقان با یک جمع جوان مردمی که در راه استیفای حقوق مردمان دیارشان گام بر میداشت، می باشد. انفعال مطلقی که گریبان عزیزان را گرفته، این شائبه را ایجاد می کند که به راستی غفلت از آنچه که در میان اهالی رسانه جوشقان می گذرد، از سوی مسئولین، خواب است یا خود را به خواب زدن؟ حال آنکه به اعتراف خود اعضای شورا، حداقل 2 نفر از اعضای این ارگان مردم نهاد، به طور روزانه و مداوم در جریان ماوقع دنیای مجازی و وبلاگهای شهر هستند و حتی گاهاً با چاپ مطالب، آنها را به اطلاع سایرین نیز می رسانند!

در مطالب آینده به اسباب دیگر قهر اهالی دلسوز رسانه ای جوشقان با شورای شهر و بررسی نتایج آن خواهیم پرداخت.

ان شاءالله ادامه دارد...


 
 
پی نوشت وبلاگ «از جوشقان تا تهران»  بر این یادداشت در ادامه مطلب...

همچنین مطالب مرتبط اخیر در وبلاگهای «هم ولایتی»  و «پاسبان کوشک»
ادامه نوشته

تبیین و بومی سازی نام سال 91 برای جوشقان قالی

هم ولایتی-وبلاگ شخصی روحانی جوان شهر مان؛ شیخ علیرضا مرتضایی، سلسله مطالبی را ذیل نام سال تولیدملی وبایدهای آن در جوشقان قالی کار کرده است که تلاشی است برای بومی سازی و کاربردی نمودن مفهوم "حمایت از تولید ملی و کار و سرمایه ایرانی" در شهر جوشقان. این حرکت مبارک و نو که در نوع خود سابقه ای در وب های شهر ندارد شایسته تقدیر و الگو گیری می باشد:


از آنجایی که درشهرمان جوشقان قالی مشاغلی وجود دارد که میتوان از آنها به شغل های آباء و اجدادیمان یاد کرد که به خاطر مشکلات و یا عدم حمایت مسولین این نوع مشاغل رونق گذشته خود را از دست داده است که میتوان به دامداری، کشاورزی و از همه مهمتر قالی بافی که از اهمیت آن همین بس که جوشقان را با آن شغل وپیشه وبهتر بگویم هنر میشناسند که متاسفانه تعداد کارگاههای قالی بافی شهرمان به صورت سرسام آوری رو به کاهش گذاشته ومانند اسم شهرمان که دیگر پسوند قالی را در خود نمیبیند خانه هایمان نیز دار قالی را در خود نمیبیند.

با این مقدمه مطلب را آغاز و امیدوارم دوستان وبلاگ نویس هم در صورت تمایل وارد گود شده و گوشه ای از این مشکلات را بررسی و با ارائه راهکار قابل اجرا قدمی را برای شهرمان برداشته باشیم .

از آنجایی که دامداری وچوپانی شغل انبیا میباشد ابتدا به مشکلات این قشر زحمت کش جامعه میپردازیم باشد مورد توجه قرار بگیرد:

در شهر ما شاید بتوان گفت حدود ۲۰ الی۲۵هزار راس دام (البته از نوع بز وگوسفند)وجود دارد که این تعداد قابل توجهی میباشد و میتوان گفت که به طور مستقیم منبع درامد و معیشت ۷۰خانوار را تامین میکند و از طرفی میتواند لبنیات و گوشت مورد نیاز نه تنها شهرمان بلکه خارج از جوشقان راتامین کند.

اما خبر ناگوار وتاسف برانگیز اینکه دامداران باید پروانه دام داشته باشند وطبق تعداد در پروانه میتوانند دام داشته باشن ودر غیر این صورت جنگل بانی آنهارا جریمه مالی میکند(البته تا اینجا مشکلی وجود ندارد و قانون این را بیان میکند مشکل از اینجا به بعد میباشد:) از آنجایی که مطلع شدم تعداد گوسفندان در پروانه ها چند سالی ست که کم شده مثلا شخصی با ۳فرزندش که از این را امرار معیشت میکنند ۶۰۰راس گوسفند دارد که در پروانه جدیدش ۱۱۰راس دام باید داشته باشد آیا ۱۱۰ راس دام احتیاج به ۴ نفر دارد آیا میتوان با۱۱۰ راس دام زندگی ۴خانوار را اداره کرد با این حساب باید ۳نفر از اینها از دامداری دست کشیده ودر این اوضاع واحوال دنبال کار جدید بگردد وتمام این مشکلات به اینجا بر میگردد که بیابان ها کم شده نه اینکه زمین خدا تمام شده باشد بلکه بیابانها و مراتع و کوه ها تبدیل به زمین کارخانه فرضی و ذهنی نه واقعی (یعنی آقایون مسول  زمین را واگذار کرده اند به شخصی وطرف ....) یا تبدیل شده به معدن سنگ ویه عده خاصی حالش رو میبرند و بدبختیش را دامداران مظلوم؛ یا شده دانشگاه که بازم یه عده ای دیگر (شایدهم همان عده قبلی نمیدونم شاید) و .... که خلاصه باعث نوای بعضی ها و ازطرفی ازبین رفتن این شغل با بازدهی بالا و ارزش اقتصادی مطلوب شده که امیدوارم این مشکل(کاهش تعداد دام در پروانه ها) با مساعدت و همکاری مسولین حل و مرتفع شود که در مطالب بعدی راهکار حل این مشکل وهمچنین بررسی مشکلات دیگر این قشر زحمت کش و دیگر مشاغل خواهیم پرداخت.

انتخاباتیات(9)- نکات طلایی برای موفقیت در انتخابات نهم!-آرشیوی

از آنجا که استارت تبلیغات نهمین دوره انتخابات مجلس در منطقه زده شده و گویا کاندیداهای مختلف برای رقابت در این هماورد نفسگیر مشغول رایزنی و یارگیری هستند و ستادهای تبلیغاتی در شهر شدیداْ عملیات خود را آغاز کرده اند، بر آن شدیم تا جهت مشاوره رایگان این دلسوزان و خدمت گزاران منطقه چند نکته طلایی جهت نیل به موفقیت در این رقابت را برای این عزیزان گوشزد کنیم:


۱- از همین امروز ستاد تحویلگیری اموات را تشکیل دهید! جمع و جور کردن چهل پنجاه نفر پایه خفن، ملبس به لباس مشکی و ورود و خروج یکباره اعضای ستاد به مراسم ترحیم و ختم متوفیان از جمله کارکردهای مهم این ستاد می باشد!!

۲- اگر ده، پانزده سالی هست که از شهر خارج شده اید و سرمست از زندگانی پرناز و نعمت خویش، به قول معروف کَکتان هم برای آبادی نگزیده است بهتر است از همین امروز با ژستی دلسوزانه و متعهدانه مسائل منطقه را رصد کنید، خود را اصیل! معرفی کنید و طوری وانمود کنید که انگار شما از 7 سالگی فقط به فکر حل مشکلات مردم منطقه بوده اید!!

۳- مهم نیست که در طول زندگیتان یک قدم هم برای آبادانی منطقه برنداشته اید، شما می توانید ادعا کنید تمام زندگیتان را وقف آبادانی و عمران منطقه کرده اید و نیت قلبی شما برای حضور در انتخابات نیز در تداوم این وقفیات می باشد!

۴- اگر خواهان کاندیداتوری در انتخابات هستید سعی کنید شخم زن خوبی باشید! کاندیدای موفق کسی است که بتواند دستاوردهای اسلاف خود را بهتر شخم بزند، هر اندازه که شما به مردم اثبات کنید سکانداران قبلی هیچ خدمتی نکرده اند نشان می دهد شما انسان تواناتری هستید!

۵- فکر، برنامه، سیستم و این قرتی بازیها مال این طرفها نیست، بهتر است به جای این کارها به فکر تامین منابع مالی خودتان باشید. تجربه نشان داده است تأمین اعتبارات تبلیغاتی از جمله تیرآهن و امثالهم از مهمترین مخارج و هزینه های انتخاباتی می باشد! محاسبه هزینه تراول و چک پول و دادن نهارهای نذری در اماکن مخوف نیز فراموش نشود!

۶- اگر فکر می کنید برای موفقیت در انتخابات فقط باید در محدوده حوزه انتخابیه نطنز-قمصر-جوشقان فعال باشید، سخت در اشتباهید، بخش کولی نشین کاشان، بخشی از شهرها و روستاهای اطراف شهر بادرود از قبیل حسین آباد، ابوزیدآباد، فمی، کاغذی، ابیانه و ... ،از جمله افراد تأثیرگذار در آراء انتخابات هستند که دیدن دَمشان خالی از لطف نیست!!

۷- اگر در ستاد خود، سازمان چسباندن عکس و بنر را آماده کردید، مهیا کردن سازمان پاره کردن عکس و بنر طرف مقابل هم فراموش نشود! به یاد داشته باشید به همان اندازه که چسباندن عکس خودی مهم است، پاره کردن عکس رقیب هم امتیاز چند برابری دارد!!!

۸- به یاد داشته باشید اگر به دلیل تعدد کاندیداها در انتخابات، علاوه بر شما هیچ کاندید بومی به مجلس راه نیافت، به محض اتمام انتخابات بساطتان را جمع کنید و در شهری دیگر حالتان را ببرید و تا دوره بعدی و برپاکردن آش و کاسه ای دیگر بی خیال حوزه انتخابیه خویش شوید...


تذکر: نگارش این مطلب اشاره به هیچ شخص یا اشخاص خاصی ندارد اگر هم دارد اشکال از ذهن منحرف گیرنده هست...لطفاْ به فرستنده کاری نداشته باشید!!!