ما و مذلت استکبار

پیش نگاشت:

دیروز سالروز شهادت عبد الله بود. این نوشتار قرار بود دیروز البته نمایش داده شود. اما اتفاقاتی مانع شد. نوشتار صمیمی یا صمیمانه ی ذیل شاید تنها عجز نگارنده را نشان می دهد؛ برای بیان یک جمله ی آخرین دست نوشته ی عبدالله ابیض. یک جمله ای که خیلی ساده بیان شده است. تقدیم به ارواح مطهر شهدای نهضت اسلام:

عبدا الله! در آخرین دست نوشته ات این مردم عزیز، این عزیزان برتر از امت زمان رسول الله را این گونه توصیف می کنی که" امت حزب الله و سلحشور که توانستند؛ با ایثار و فداکاری خودو با یاری امام عزیزمان اسلام را در این کشوراسلامی زنده کرده و این دو عامل بود که امروز دشمنان اسلام و مسلمین را به ذلت و خواری -که شایسته ی آن ها است-  انداخته است." راستی برای این ملت عزیز جز ایثار و فداکاری و پذیرفتن ولایت فقیه زمان، چه سلاحی برای به خاک مذلت کشاندن دشمنان تا دندان مسلح بوده است؟ دشمنان این ملت با کدام سلاح و تجهیزاتی یکی پس از دیگری  به ورطه ی افول افتاده اند؟( از شوروی گرفته تا صدام و طالبان و از غرب مدرن گرفته تا اسرائیل غاصب.) این ملت با کدام سلاح توانسته است؛ سی و چند سال نه تنها در حیطه ی جغرافیای ایران اسلامی بلکه آتش کینه ی مسلمانان و متضعفین جهان را همچنان زنده و زنده کننده قرار دهد؟ این ملت با کدام سلاح توانسته است؛در حیات خلوت آمریکای جنابتکار، یعنی کشور های منطقه ی آمریکای جنوبی و آفریقا و آسیای مرکزی و اروپای شرقی قلوب ملت ها و دولت های مستقل را تسخیر کنند؟ این ملت با کدام سلاح توانسته است؛ ده سال جنگ های برنامه ریزی شده را -که با مشارکت مستقیم مسئولان کشور های شاخص اروپایی-  به ایشان تحمیل شده بود؛ به عامل اعتماد و خودباوری ملت های مسلمان بدل کنند؟ مگر جز این است؛ که صهیونیزم جهانی تدبیر امور رسانه های جهان را به انحصار گرفته است؛ این ملت با کدام سلاح توانستند؛ پیام امید بخش و نجات دهنده ی خویش را در مبارزه با استکبار تا هدم کفر و ظلم به تقدیر تاریخی ملت های مسلمان بدل کنند؟ مگر جز این است؛ که صهیونیزم جهانی سال هاست؛ به وسیله ی بنگاه های و شرکت های چند ملیتی نبض سرمایه داری جهان را در دست گرفته است؛این ملت چگونه توانسته است؛ با وجود تحریم های همه جانبه و کارشکنی ها، امروز حرف هایی نو در عرصه های علمی و مدیریتی جهان داشته باشد؟ مگر جز این است؛ که تئوریسین های استراتژیست غرب سال ها ساعت فرصت خویش را صرف کرده اند ؛ برای برنامه ریزی جهت تهییج احساسات کور ملی گرایانه یا قومیت گرایانه برای ایجاد اختلاف و جدایی میان ملت ها خصوصا ملت های مسلمان- که منظوری جز ادامه ی حاکمیت زورمدارانه ی عمالشان بر این ملت ها را ندارد-؛ این ملت با چه سلاحی توانسته است؛ امت های بیداری مسلمان را با وجود همه ی افتراق های مذهبی نژادی جغرافیای ذیل علم ولایت  امام خامنه ای متحد سازد؟ راستی کدام سلاح توانسته است؛ از عرب هایی که وصف دون همتی و لاابالی گریشان نیاز به بیان ندارد؛ نسلی بسازد که خود را سرباز امام خامنه ای -به عنوان ولی امر و قافله سالار ملت عزیز ایران- بدانند؟
عبدالله! علت همه ی این توفیقات سلاحی است که ملت مسلمان ایران بدان متوسل شده اند. یعنی ایثار و فداکاری و پذیرفتن ولایت فقیه زمان. غرب مدرن قریب به چند صد سال است ادعا می کند؛ به وسیله ی علوم (science) برخواسته از دوران رنسانس (قرن هجدهم میلادی که با جدایی علم از متون دین شناخته شده است) می شود؛ جهان را تفسیر و میدریت نمود. علوم مدرن بر محور خود پرستی وانتفاع مالی(پولی) بنا شده اند و از انسان جز بعد مولد سرمایه او حقیقتی را به رسمیت نمی شناسند. این نگرش غرب گرچه ظاهرا باعث افزایش سرمایه (البته افزایش سرمایه برای سرمایه داران معدود) و گسترش تکنولوژی (ابزار تحمیل خواسته های سرمایه داران بر طبیعت آفریده ی خدا) شده است؛ اما دقیقاً نقطه ی ضعف و عامل زوال غرب و اندیشه اش شده است. غربیان جز بعد خودپرست نفس انسان -که اسلام آن را اعدا عدو خویش خوانده است- هیچ حقیقتی را از وجود انسان به رسمیت نمی شناسند و این باعث شده است گمان کنند؛ با فشار های اقتصادی می توان ملت ما و پیروان جهانی ایشان را از تلاش برای احقاق حق بازداشت. این جاست که پای سلاح ایثار و از خود گذشتگی به میان میاید. راستی غرب مدرن که سعادت را در تکاثر اموال می داند، چگونه می تواند از خود گذشتگی ملت ما و تحمل مصائب ریشه برانداز اقتصادی و سیاسی را تحلیل کند؟ غرب مدرن از آن جه که جز بعد خودپرست نفس انسان -که اسلام آن را اعدا عدو خویش خوانده است- هیچ حقیقتی را از وجود انسان به رسمیت نمی شناسند، احساس می کند می تواند با عملیات های مکرر و پیچیده ی رسانه ای و با نفوذ در قلمرو وهم ملت های مسلمان ایشان را نسبت به راه نهضت اسلامی بدبین و ناامید سازند. غافل از این که مبارزه ی قریب به صد و چند ساله ی ملت های مسلمان با استکبار جهانی ریشه در ایمان محفوظ در قلوب ایشان دارد. راستی غرب مدرن که سال هاست با توسل به تبلیغات رسانه ای  و ایجاد نیازهای کاذب و چه و چه دیکتالتوری بنگاه های اقتصادی خود را برقرار داشته است؛ چگونه می تواند؛ از ایمان و قلبی بودن آن چیزی بفهمد؟ غرب مدرن گمان می کند؛ با تبلیغات سنگین رسانه ای همانطور که اداره کنندگان احزاب سیاسی و مافیای اقتصادی را به سردمداری ملت های غرب برساند؛ می تواند با تبلیغات منفی محبوبیت زعمای اسلام را دردل مسلمانان کمرنگ کند؟ غرب مدرن از آن جا که جز بعد خودپرست نفس انسان -که اسلام آن را اعدا عدو خویش خوانده است- هیچ حقیقتی را از وجود انسان به رسمیت نمی شناسند ؛ چگونه می توانند داستان وفاداری عباس بن علی(سلام الله علیه) را به ولی زمان خویش حسین بن علی(علیه السلام) و راز محبوبیت این بنده ی صالح خدا را در قلب مسلمانان توجیه و تحلیل کنند؟

حوزه انتخابیه نطنز و قمصر در انتظار نتیجه نهایی انتخابات مجلس

تا کنون شورای محترم نگهبان صحت انتخابات در

۱۸۸

حوزه انتخابیه را تایید نموده است و نام حوزه نطنز و قمصر

در لیست این حوزه ها وجود ندارد...


اسامی 19 حوزه انتخابیه​ای که صحت آن ازسوی شورای نگهبان تایید نشده است:

شماره

نام حوزه

استان

۱

سراب

آذربایجان شرقی

۲

اصفهان

اصفهان

۳

سمیرم

اصفهان

۴

نطنز و قمصر

اصفهان

۵

ایلام، ایوان، مهران، شیروان و چرداول

ایلام

۶

دماوند و فیروزکوه

تهران

۷

ماهنشان انگوران و ایجرود

زنجان

۸

دامغان

سمنان

۹

زابل و زهک و هيرمند

سیستان و بلوچستان

۱۰

زرند و کوه بنان

کرمان

۱۱

پاوه ، جوانرود و ثلاث باباجانی

کرمانشاه

۱۲

کهکیلویه و بهمئي و چران

کهکیلویه و بویر احمد

۱۳

کرد کوی و بندر ترکمن

گلستان

۱۴

تالش، رضوانشهر و ماسال

گیلان

۱۵

تنکابن و رامسر و عباس آباد

مازندران

۱۶

ساری

مازندران

۱۷

تویسرکان

همدان

۱۸

رزن

همدان

۱۹

نهاوند

همدان

 

خاطره های سال 90 وحید یامین پور-مجری محبوب سابق دیروز امروز فردا

سال ۹۰ هم گذشت. امسال برای من نسبتا سال آرامی بود... بدون حتی یک دقیقه آنتن زنده... برای کسی که سال پیشش و سال پیش ترش تشکیل شده بود از مجموعه ی لحظات بحرانی؛ تماس های مکرر تلفن... یادداشت های راست و دروغ سایتها؛ کینه ورزی ها و لطفها...

اما سال ۹۰ آرامتر بود... البته می رفت که بحرانی ترین سال باشد، ولی من دست آخر برای نامزدی مجلس ثبت نام نکردم و اوضاع همانطور ماند. من یک معلم ماندم که گاهی یادداشتی می نویسد یا مصاحبه ای از او منتشر می شود و اگر از پس رد کردن دعوت دانشجوها برنیاید، یحتمل جایی سر و کله اش پیدا می شود تا برای عده ای حرف بزند. سن من دارد از دوران "جنجال" عبور میکند. دیروز در آینه آسانسور تعدادی موی سفید جدید دیدم روی کاکلم...  شاید بهتر باشد سعی کنم پدر بهتری برای دخترم باشم تا سوژه ی داغی برای رسانه ها!

این پست را فانتزی می نویسم که به عنوان یک بلاگر از نوشتن خاطرات بی نصیب نمانده باشم:

 "جنجال" سال: ۱۱ روز خانه نشینی احمدی نژاد

"بامبول" سال: نشریه خاتون

"نوستالژی" سال: سریال وضعیت سفید

فاجعه ی فرهنگی سال: سیمای جمهوری اسلامی

فاجعه ی سیاسی سال: وقف دانشگاه آزاد- یکشنبه سیاه مجلس

"فیلم" سال: قلاده های طلا (با تقدیر از فیلم های روزهای زندگی و ملکه)

"هرکی هرکی" سال: بازار سکه و ارز

"خرید" سال: خرید ۳ میلیارد تومان سکه توسط بعضی ها درست قبل از گران شدن آن!اینجا...

غصه ی سال: آرمیتا رضایی نژاد...

حسرت سال: شهادت حسن تهرانی مقدم

"مرد" سال: حاج قاسم سلیمانی

"بانو" ی سال: مادر شهید مصطفی احمدی روشن

فتوای سال: پیام حاج منصور ارضی برای ترور اسفندیار رحیم مشایی

هیات سال: مسجد ارگ... مثل همیشه

"برباد رفته" ی سال: محمد نوری زاد

"بلاهت" سال: سردار علایی با اون یادداشتش!

"فرزند ناخلف" سال: علی مطهری

"تهدید" سال: تنگه هرمز رو می بندیم...

"هیجان" سال: خطبه های نماز جمعه ی آقا... ۱۴ بهمن

"شکار" سال: آر کیو ۱۷۰... (همون پهباد)

"شاعر" سال: آیات القرمزی

"مظلوم" سال: بحرین... بحرین... بحرین...

"خرمگس معرکه" ی سال: قطر با شبکه اش: الخنزیره!

"سنگ پا"ی سال: محسن سازگارا

 "افتضاح" سال: تجاوز صادق صبا به پونه قدوسی (BBC فارسی)

"فراری" سال: مهدی هاشمی رفسنجانی

"شکنجه" سال: محکومیت فائزه هاشمی رفسنجانی به چند ماه حبس تعزیری و 5 سال محرومیت از فعالیت های سیاسی ، فرهنگی و مطبوعاتی !!!

"قربانی" سال: هفته نامه ۹ دی  و اعوان و انصارش... با دو بار توقیف و چند روز انفرادی در اوین برای برخی دست اندرکارانش و احضار چندین باره مدیر مسئول و سردبیرش به انواع دادسراها و ...

خط قرمز سال: ع ل... خداییش ترسیدم اسمشو بیارم!!!

شاهکار هنری سال: مختارنامه

"صید" سال: سرهنگ معمر قذافی

"انتظار" سال: جستجوی شهر به شهر لیبی بدنبال امام موسی صدر

"رو کم کنی" سال: انتخابات مجلس نهم

"خداحافظی" سال: خداحافظی برخی چهره های "همیشه در صحنه" ی راست سنتی از مجلس. ان شاءالله برای همیشه (هرچند چشمم آب نمیخوره)

"تكيه كلام" سال هم رسيد: شاسي

دوستان خبر دادند شاسي دكتري هم رسيده... فقط كمي فشار دادنش انرژي بيشتري ميبره!

منبع: وبلاگ شخصی یامین پور - کیستی ما

گزارش کامل جلسه سوال از رئیس جمهور

خبرنامه دانشجویان ایران: بالاخره پس از کش و قوس های فراوان و البته حرف و حدیثهایی، محمود احمدی نژاد صبح امروز به مجلس رفته تا به عنوان رئیس جمهور دهم در صحن علنی مجلس پاسخ گوی سوال نمایندگان باشد.
 
ادامه نوشته

فیلم ساز باید مصلحانه فیلم بســازد نه مغرضـــانه-"قلاده‌های طلا" را با اعتقاداتم ساختم

شب گذشته ابوالقاسم طالبی مهمان برنامه پارک ملت بود.

ابوالقاسم طالبی-کارگردان سیاسی ترین فیلم تاریخ سینمای ایران

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»، کارگردان سیاسی ترین فیلم جشنواره فجر در این برنامه تلویریونی با اشاره به حوادث فتنه 88 از قتل ندا آقا سلطان تا عاطفه امامی و حمله بسیج و ... گفت: همه این اتفاقات پشت صحنه هایی دارد که باید به مردم نشان داده شود من کاری ندارم که تلویزیون هر کدام از این اتفاقات را به چه نحوی برای مردم بازگو کرد اما تک تک این اتفاقات سوژه هایی است برای فیلم سازی که باید افراد دغدغه مند با دید مصلاحه وارد میدان شوند و فیلم بسازند.

وی در ادامه درباره این که فیلم وی را سیاسی ترین فیلم تاریخ سینما می نامند گفت: این کار است که رسانه ها و مطبوعات انجام دادند و من به شخصه نگفتم که سیاسی ترین فیلم را ساختم اما به شما بگویم که ما در دیداری که هنرمندان با رهبری معظم داشتیم ایشان فرمودند که شما اگر وارد یک سازمان و ارگانی شوید و نشان دهید که مثلا 4 نفر انسان خطاکار در سازمان هستند و مثلا 40 نفر انسان درستکار که در قبال این افراد ایستادگی می کنند من رهبری به شما می گویم که بروید و بسازید و نشان دهید و نقد کنید اما با دید مصلاحه نه مغرضانه. این جملات را قریب به مضمون خود رهبری به همه هنرمندان در جلسه فرمودند نه تنها به شخص بنده که برخی می گویند که من پشتم به کسی یا ارگانی گرم بوده است که توانستم این گونه فیلم بسازم .

وی در ادامه گفت: من هیچ گاه پز اپوزسیون بودن ندادم و دنبال این نبودم که نظر افرادی را به خودم جلب کنم و لذا با دید مصلاحه پیش رفتم و نقد کردم و اعتماد را جلب کردم برخی از هنرمندان وارد این عرصه نمی شوند و دغدغه ندارند و برخی هم دغدغه دارند و می خواهند وارد این فضا شوند لذا باید این افراد دید منصفانه داشته باشند.

وی افزود: در ابتدا وقتی وارد ارگانی می شدیم و می گفتیم که در طرح می خواهیم این ارگان را نقد کنیم ابتدا با مقاومت رو به رو یم شدیم مثلا وقتی من می خواستم که  جاسوس در نیروی انتظامی نشان بدهم با مقاومت ناجا رو به رو شدم و اگر این دوستان همکاری نمی کردند ما نمی توانستیم این فیلم را بسازیم اما من پیش سردار مقدم  رفتم و گفتم می خواهم همچین موضوع را بسازم و این ویژگی ها را دارد اما می خواهم درش جاسوس را هم نشان بدهم و وقتی فهمید که واقعا دید من مصلاحانه است پذیرفت.

طالبی در پاسخ به سوال مجری برنامه که پرسیده بود که واقعا این فیلم برای سازمان اطلاعات نبود ؟ گفت: خیر زمانی که ما استارت تحقیقات را برای این فیلم زدیم زمانی بود که وزارت اطلاعات در گیر و دار اتفاقات 88 بود و دو  تا ملاقات انجام دادیم با وزیر محترم در دیدار اول به هیچ نتیجه ای نرسیدم اما در دیدار دوم گفتم که من فلان اسناد را می خواهم و چون این پرونده ها زنده و باز بود این ها را در اختیار ما قرار نمی داند حتی اولش مشکوک هم شدند.

وی ادامه داد: لذا دو راه برای ما وجود داشت یا به طور کل قید کار را بزنیم یا اینکه خودمان به تحقیقات بپردازیم و من تصمیم گرفتم راه دوم را انتخاب کنم و وارد میدان شدم برای تحقیقات.

وی افزود بنده در ابتدا توقع داشتم که وزارت اطلاعات ما را حمایت کند چرا که فیلم تماما راجع به وزرات اطلاعات بود اما زمانی که فهمیدند که بحث جاسوس داشتن بین نیروهای اطلاعات را قرار است نشان دهم دو نظر وجود داشت برخی حاضر به همکاری بودند و گروهی هم به طور کل مخالف بودند و ما هم نیم توانستیم صبر کنیم وارد عمل شدیم و به تحقیقا میدانی پرداختیم.

وی درباره نحوه شکل گیری کار و استارت کار گفت: ما از دی ماه 88 به دنبال این سوژه بودیم ودر زمان انتخابات هنوز ما درگیر فیلم "به کجا چنین شتابان" بودیم و روز های آخر فیلم برداری بود و با بچه ها مینی بوس گرفتیم و رفتیم رای دادیم و تقریبا هفته دوم بود که به تهران آمدیم و از همان روز من در خیابان بودم و در اوج درگیری ها حضور داشتم و برایم رنج آور بود که می دیدم دو برادر سر قضیه ای با هم می جنگند که قرار نبود اتفاق بیوفتد.

طالبی در ادامه در پاسخ به سوال مجری که پرسیده بود که شما پشتتان به چی گرم بود که این فیلم را ساختید و برخی معتقدند که غیر از طالبی کسی نمی تواند این گونه فیلم بسازد گفت: من پشتم به اعتقاداتم و اسلام گرم است در این مملکت اگر کسی دغدغه های طالبی را داشته باشد می تواند این گونه فیلم بسازد این فیلم را روایت فتح ساخته است نه وزارت اطلاعات و نه دولت بلکه روایت فتح برای نظام است.

وی افزود : در سال 88 برای نظام جمهوری اسلامی یک اتفاق افتاد که دل همه ما را سوزاند من احساس دین کردم که این فیلم را بسازم و واقعیت هایی را به مردم نشان دهم که وقتی این فیلم را می دیدند در بهت فرو می رفتند .من بعد از فتنه 88 احساس کردم که شهدا و امام راحل در اذیت هستند و امام دارد رنج یم برد از اتفاقاتی که دارد برای جمهوری اسلامی می افتد لذا وارد میدان شدم من در تمام فیلم دنبال اطلاع رسای و روایت گری بودم نه قضاوت و فیلم خالی از قضاوت است.

وی افزود در این نظام به هر ارگانی که نقد می کنید و یا کوتاهی هایش را گوش زد می کنید می گوید خیر ما نبودیم و نمی پذیرد و این گونه می ش.د که تمام اتفاقات را رهبر انقلاب باید متحمل شوند رهبری که هنوز که هنوز است مردم به خاطر ایشان است که به صحنه می آیند نمونه آن انتخابات.

ابولقاسم طالبی در ادامه به بیان جزئیات و اخباری راجع به فیلم پرداخت و گفت : با تمام مشکلات و حواشی که در پخش این فیلم به وجود آمد انشالله از 26 اسفند این فیلم به نمایش در خواهد آمد.

وی همچنان فزود : در جریان ساخت این فیلم هیچ کجا از مستند استفاده نشده است و تمام پلان ها از اعتراضات گرفته تا حمله به پایگاه بسیج را ما خودمان فیلم برداری کردیم و بسیار مشکل بود.

طالبی در ادامه افزود در جریان ساخت فیلم ارگانهایی بودند که پای کار امدند که اگر این ارگانها همکاری نمی کردند قطعا نیم شد این فیلم را ساخت امام خیلی ها هم پای کار نیامدند هرچند که ارگانهایی که پای کار آمدند انتظار داشتند که بهتر به آن ها پرداختهش ودن اما به دور از انصاف و هدف فیلم بود لذا ما آن چه رخ داده بود را روایت کردیم .

وی در آخر گفت :من در جریان ساخت این فیلم 60 – 70 کتاب خواندم و به طور مثال سایت وزارت خارجه اسرائیل را از سه ماه قبل از انتخابات تا 22 بهمن را پرینت کردم و خواندم و فیش برداری کردم حتی در جزئیات فیلم بسیار دقیق شدم که مثلا اولین سنگ را چه کسی چه ساعتی دقیقا پرتاب کرد و برای فهمیدن این مسئله از گزارشگر آن اتفاق تا افرادی که دستگیر شده بودند تحقیق کردم لذا فیلم بسیار مستندو دقیق است و سعی شده که جزئیات درش رعایت شود.

لینک ویدئویی برنامه پارک ملت با حضور این کارگردان

فيلم: آنونس فيلم "قلاده‌هاي طلا"

اســــکاری برای "مردم دروغـــــگو" ؟!

امید حسینی/ دیشب بعد از گذشت یک سال از سروصدای «جدایی نادر از سیمین» بالاخره این فیلم را دیدم. خوشبختانه از سینمای فاخر ملی عقبم! چند سالی هست که اصلا رغبتی به تماشای فیلم‌های ایرانی ندارم. چون به نظرم آدم با ندیدن این فیلم‌ها چیز خاصی را از دست نمی‌دهد!

البته جدایی نادر از سیمین فیلمی خوب و تاثیرگذار است. خیلی خیلی بهتر از فیلم‌هایی که این سال‌ها ساخته می‌شوند. شاید اگر جاروجنجال سیاسی و رسانه‌ای و آن رقابت ساختگی و کاذبش با «اخراجی‌های ۳» در دنیای مجازی راه نمی‌افتاد، بهتر می‌شد درباره‌اش نظر داد. (البته من اخراجی های ۳ را هم اخیرا در شبکه نمایش تماشا کردم)

خیلی سعی کردم موقع تماشای «جدایی نادر از سیمین» همه‌ی نقدها و پیش‌فرض‌ها را کنار بگذارم و منصفانه درباره‌اش قضاوت کنم، ولی به هرحال چه بخواهیم چه نه، این فیلم پیام‌هایی داشت که نمی‌‌شد ساده از کنار آنها گذشت.

فارغ از جنجال‌های سیاسی حول و حوش این فیلم و با اذعان به اینکه «جدایی نادر از سیمین» از نظر «هنری، کشش و جاذبه فیلم، درگیر شدن بیننده با داستان، فیلمبرداری و بازی خوب بازیگرانش» فیلمی حقیقتا خوب است، ولی یکی از اصلی‌ترین تبعات آن، معرفی ایران به عنوان جامعه‌ا‌ی پر از دروغ و تظاهر است. جامعه‌ای که در آن همه دروغ می‌گویند، از مذهبی سنتی گرفته تا آدم‌های طبقه متوسط و دانشگاهی و روشنفکر، معلم و دانش آموز. گاهی برای پنهان کردن حقیقت، گاهی برای نجات زندگی، گاهی برای حفظ آبرو و …

در همان ابتدای فیلم هم پیام اصلی و راهکار نهایی خانم سیمین را می‌شنویم که نگران آینده دخترش و تربیت اوست و به همین بهانه می‌خواهد از کشور خارج شود. یعنی رفتن از جامعه پر از دروغ ایران و پناه بردن به جامعه‌ی گل و بلبل آن‌ورِ آب. جایی که ظاهرا هیچ کس دروغ نمی‌گوید!

این پیام ابتدایی، فقط یک جمله اتفاقی از زبان یکی از شخصیت‌های فیلم نیست بلکه پیام اصلی فیلم است. لااقل یکی از بهترین راهکارهای موجود برای رهایی از دروغ و تربیت فرزند است مخصوصا برای آنهایی که طاقت سختی‌های مبارزه را ندارند! اگر راه دیگری هم برای مبارزه؟! و یا زندگی در ایران وجود داشته باشد، به ناچار آلوده به دروغ می‌شود. درست مثل کاری که نادر کرد!

این پیام (رفتن و راستگویی، ماندن و دروغگویی!) در ادامه‌ و در لابلای قصه و داستان به بیننده ارجاع داده می‌شود تا خودش قضاوت کند که آیا حق با سیمین است یا نادر؟ البته این زیرکی کارگردان است که این قضاوت را به عهده‌ی بیننده گذاشته است. اگر کوتاه آمدن نادر را نشان می‌داد که رسما جیغ زده بود و اگر کوتاه آمدن سیمین را نشان می‌داد، کل حرف فیلمش را پس می‌گرفت.

حتی دختر (ترمه) هم با اینکه در بیشتر صحنه‌ها کنار پدرش است، ولی دلش با مادر است. در حقیقت همراهیش با پدر به خاطر مخالفتش با منطق مادر نیست، به خاطر این است که مانع جدایی نادر از سیمین شود! در یکی از صحنه‌ها هم بالاخره با مادرش می‌رود، هرچند در صحنه پایانی نظر او را نمی‌شنویم. ضمن اینکه دروغگویی او برای نجات پدر، تایید حرف مادر هم هست!

وقتی صحبت‌های آقای فرهادی را در مراسم اسکار به خاطر آوردم (که از فرهنگ و تمدن ایرانی‌ها صحبت می‌کرد) این سوال در ذهنم به وجود آمد که آیا اصغر فرهادی جایزه‌اش را به مردم دروغگوی ایران (یعنی همان‌هایی که در فیلمش نشان داده) تقدیم کرده؟! به هرحال مشت نمونه‌ی خروار است. مگر می‌شود در یک فیلم سینمایی همه آدم‌ها از همه طبقات اجتماعی دروغگو باشند و اصلا تم اصلی فیلم همین دروغ باشد، بعد ما جایزه‌مان را تقدیم به همان مردم دروغگو بکنیم؟ دروغگوها یکدفعه با فرهنگ شدند؟ این تناقض را چطور می‌شود حل کرد؟ بالاخره کدامش درست است؟ فیلمی که فکر و باور کارگردان است یا تعارفی که بعدا بر زبانش جاری شده است؟

البته این تناقضِ فیلم نیست، چون فیلم اصلا تعارف ندارد. رسما دارد داد می‌زند که همه دروغ می‌گویند. اگر هم یکی دو نفر به خاطر ترس از «قسم دروغ به قرآن» حرفشان را پس می‌گیرند، در منطق اصلی فیلم تغییری به وجود نمی‌آید. به نظر من این تناقض و تعارف، در شخصیت خود اصغر فرهادی و نگاهش به جامعه و مردم نهفته است که اول درباره فرهنگ و جامعه‌ی پر از دروغش فیلم می‌سازد، بعد جایزه و افتخارش را به همان جامعه پر از دروغ اهدا می‌کند!

ممکن است کسی در پاسخ بگوید که اگر این فیلم به مردم توهین کرده، پس چرا مورد استقبال مخاطب ایرانی قرار گرفته؟ پاسخش معلوم است. اول جذابیت داستان و هیجان و گیرایی آن، دوم هم خاصیت سینما و فیلم. (مخاطب گاهی حتی با منفی‌ترین شخصیت‌ها در تلخ‌ترین فیلم‌ها هم هم‌ذات‌پنداری می‌کند)

باور کنید این فقط یک سوال ساده است نه ادامه نقد‌ها و مخالفت‌های دیگران با اصغر فرهادی. سوالی است که در ذهنم بعنوان یک بیننده که از تماشای این فیلم لذت برده، پیش آمده است.

نتايج انتخابات حوزه نطنز و قمصر وارد مرحله سرنوشت ساز خود شد

خبرهاي واصله حاكي است، هيئت نظارت بر انتخابات مستقر در فرمانداري نطنز، با برگزاري جلسات و بررسي صحت يا عدم صحت و تخلفات به وجود آمده در برخي شهرهاي حوزه انتخابيه، ضمن ابطال آراء 2 صندوق از صندوق هاي منطقه ي امامزاده ي بادرود به ميزان 1300 رأي، ادامه ي بررسي را به علت تغيير سرنوشت احتمالي در نتايج انتخابات اين حوزه انتخايبه به شوراي نگهبان قانون اساسي واگذار نموده است. اين در حالي است كه تركيب آراء نامزدهاي انتخاباتي در دو صندوق باطل شده، با درصدي بيش از 90 درصد به نفع آقاي فيروزي مي باشد.

همچنين اين منبع آگاه مي افزايد: به جز تخلفات مكشوفه در دو صندوق باطل شده ي مذكور، كارشناسان امر، از كشف مقادير قابل توجهي از آراء تكراري در برخي صندوق ها خبر داده اند كه تعداد آن ها فراتر از 1600 رأي مي باشد و از آنجا كه تعيين تكليف اين آراء تكراري، ممكن است، در نتيجه كلي انتخابات اين حوزه انتخابيه تغيير اساسي ايجاد كند، اين امر به مرجع ذيصلاخ يعني شوراي نگهبان محول شده است. قابل ذكر است كه اختلاف آراء نفر اول و دوم در انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي در حوزه انتخابيه نطنز و قمصر، حدود 2300 رأي بوده، كه با ابطال دو صندوق مذكور، اين اختلاف به حدود ۱۱۰۰ رأي كاهش پيدا كرده است و تاييد تكراري بودن 1600 راي از سوي شوراي نگهبان، سرنوشت انتخابات را دستخوش تغيير خواهد نمود.

از شوراي نگهبان قانون اساسي هم خبر مي رسد كه اين شورا، تا كنون صحت و سقم انتخابات در 48 حوزه ي انتخابيه را مورد تاييد قرار داده است كه نام حوزه انتخابيه نطنز و قمصر، در بين حوزه هاي مورد تاييد وجود ندارد.


پ ن1: جاي تعجب نيست كه عملكرد جهت دار رسانه ي مدعي بي طرفي در بادرود، يعني بادرودرسانه، موجب سانسور و بايكوت كامل چنين خبرهايي شود. عملكرد اين رسانه در طول برگزاري انتخابات از آغاز نام نويسي نامزدها تا كنون، شائبه هاي فراواني را در اذهان ايجاد كرده است. از جمله بد اخلاقي هاي رسانه اي بادرودرسانه مي توان به دميدن به شايعات، ايجاد فضاي قبيله گرايي سياسي و تقويت افكار منسوخ ناسيوناليستي، طرفداري واضح از كانديداي خاص، پوشش يا بايكوت جهت دار برخي خبرها در جهت اغراض خاص رسانه اي، رسانه اي كردن ادعاي ناصواب تحريم انتخابات از سوي مردم بادرود(كه البته با پاسخ دندان شكن اين مردم ولايي مواجه گرديد)، همسو شدن با برخي اهالي قدرت و ثروت در بادرود جهت تحميل عقيده به شوراي محترم نگهبان(كه البته با پاسخ دندان شكن اين شورا مواجه گرديد) و ادعاهاي واهي مبني بر تاييد صلاحيت و دامن زدن به فضاي مسموم انتخاباتي در منطقه اشاره كرد.

پ ن۲: این اخبار، تصدیق می کند حرف های جوانان دلسوز جوشقان را، جوانانی که دلسوز کل منطقه اند، نه فقط شهر خودشان. و همه ی کسانی را که به آنها تهمت می زدند که ادعای تخلف در انتخابات زائیده ی افکار طرفداران کاندیدای خاص این انتخابات است را به زیر یک علامت سوال بزرگ منتقل می کند.

پ ن۳:  بازرسین شورای نگهبان بر ای رسیدگی به شکایات و تخلفات انتخاباتی این حوزه، در چند روز آینده و تا قبل از پایان هفته، به حوزه انتخابیه می آیند. متذکر می گردد که مستندات ارائه شده دال بر تخلف در انتخابات این حوزه، مهمترین مبنای کار بازرسین شورای نگهبان به شمار می آید که هم موارد کلی مانند خرید و فروش و جابجایی آراء را شامل می گردد و هم اعتراضات موردی و مصداقی (خصوصا اعتراض به تخلفات صندوق های رأی و یا بازشماری آنها) ضمن آنکه نتایج کار، جهت اعلام نظر نهایی به شورای نگهبان ارسال می گردد.

پ ن۴: بالاخره پس از قرار گرفتن خبر ابطال دو صندوق رای در بادرود توسط هیئت محترم نظارت بر انتخابات روی خروجی وبلاگ شفق، بادرودرسانه هرچند بر خلاف میلش، مجبور به پوشش این خبر بسیار مهم شد. در حالی که این رسانه مدعی جریان آزاد اطلاعات! خبرهایی با سطح اهمیت بسیار پایین تر را به سرعت و آب و تاب خاصی مورد پوشش قرار می دهد، این خبر را در لیست سانسور یا حداقل انتظار خود قرار داد تا پس از دو روز مجبور شود آن را روی خروجی قرار دهد!

پ ن ۵:آرای صندوق مدرسه زینبیه و اداره کار و امور اجتماعی بادرود باطل شد که آراء آقای فیروزی در این صندوق ۱۲۸۳ و آراء دکتر فقیهی ۶۴ رای می باشد.

پ ن۶:قضاوت در مورد سبک، شیوه و فحوای پاسخ تهدید آمیز و تهی از منطق بادرود رسانه که با اعتماد به نفس خاصی، خود را تک یل میدان رسانه ای منطقه می خواند، را در مورد مطلب متقن و مستند شفق جوشقان، به مخاطبان فهیم وامی نهیم.تهدید به شکایت را نیز به مثابه پاترسانک برای بچه ها، پندار می کنیم.  بدانید که ترسوها به بهشت نمی روند! اگر قرار بود به خاطر هر تهدید و شکایتی صحنه از مبارزان واقعی انقلاب خالی شود؛ اکنون نظام در چنین موقعیت مستحکم و استواری قرار نداشت.و این مطلب که اکثر رسانه های منطقه، مطلب شفق را بدون هیچ اقماضی منتشر می نمایند، اولاً دلیل بر سابقه ی روشن این وبلاگ در زمینه ی استدلال و منطق و ثانیاً نشان از وجود دغدغه ها و رنج هایی است که این عزیزان از یک جانبه به قاضی رفتن، بایکوت کامل برخی اخبار خاص و پروپاگاندای مضحک رسانه ای بادرود رسانه دارند. تنها این نکته می ماند که برای هر ادعای ابراز شده در این مطلب، چندین سند مستدل و مستحکم از مطالب درج شده در بادرود رسانه موجود است که ان شاءالله در صورت نیاز به اطلاع همه ی هم منطقه ای های بصیر خواهد رسید.

عجیب واقعه ای و غریب حادثه ای ست // انا الصطبرت قتیلا و قاتلی شاکی

مشتاقانه از شکایت ایشان استقبال می کنیم تا بسیاری از قضایا روشن گردد...

 

هدیه نوروزی حجت الاسلام قرائتی به جوانان ایرانی

حجت الاسلام محسن قرائتی در آستانه فرارسیدن ایام نوروز ۱۳۹۱ با ارسال دستنوشته ای خطاب به تمامی جوانان و کودکان ایران زمین ، ضمن تبریک این عید از آنان برای ایجاد یک نهضت معنوی و شیرین و علمی در آغاز بهار دعوت نمود.
به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از روابط عمومی مجمع ناشران انقلاب اسلامی این دستنوشته که همراه با تبریک عید نوروز ۱۳۹۱همراه میباشد شامل معرفی ۲ عنوان کتاب با عناوین "دقایقی با قرآن" و "پیوندهای نماز "میباشد که در این متن از جوانان و تمامی مردم ایران خواسته شده در ایام نوروز چند دقیقه ای از جلسات وبازدید ها را به بیان و یاد آوری نکاتی از این کتابها اختصاص دهند تا بدون صرف هیچ هزینه ای این جلسات رنگ علمی ، اخلاقی و قرآنی و امام زمانی (ع) به خود بگیرد.

متن کامل این نامه را در ذیل میخوانیم :

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله

سلام علیکم

فرزندان عزیزم عید شما مبارک

ما از هر فرصتی به نفع حق باید استفاده کنیم . در طول سال بهترین فرصت برای دید و بازدید فامیل به خصوص نسل نو ایام عید نوروز است.من به عنوان یک معلم قدیمی حلول سال ۹۱ را به شما و بستگان عزیزتان تبریک میگویم و چند پیشنهاد به شمادارم :

در جلسات فامیلی در کنار پذیرایی ها و گفتگوها دو دقیقه را از فامیل فرصت بگیرید و جلسه را به رنگ علمی ، اخلاقی و قرآنی و امام زمانی (ع) در آوریم.

برای این کار دوکتاب روان و شیرین از ستاد تفسیر و نماز خدمت شما داده میشود.

یکی از این کتابها را جمعی از اساتید دانشگاه از هزاران صفحه تفسیر انتخاب کرده اند و آیاتی را که همه مردم در همه زمانها و مکانها با آن سرکار دارند مشخص کرده و آن آیات ترجمه و به صورت مختصر تفسیر شده است.

عیدی ما به شخص شما این دوکتاب است و عیدی شما به بستگان، خواندن حداقل یک آیه و تفسیر آن و یا بازگو کردن نکته ای از این دو کتاب باشد.

با این کار ما میتوانیم هزاران جلسه چند دقیقه ای بین دوستان و فامیل بدون هزینه تشکیل دهیم و جلسات خود را رنگ الهی دهیم و سال نو را همراه با نور قرآن ، تفسیر و نماز آغاز کنیم.

از خداوند برای غفلت تاکنون خود عذر خواهی میکنم و از شما برای یک نهضت معنوی ساده و شیرین و علمی در آغاز بهار استمداد میکنم.
محسن قرائتی
معرفی کتاب دقایقی با قرآنمجموعه حاضر شامل سیصد نکته و لطیفه با موضوعات اخلاقی، اعتقادی، کلامی، اجتماعی است. نویسنده قسمتی از این نکات را در پیام‌های سه دقیقه‌ای و برخی را در پیام‌های یک دقیقه‌ای ارائه داده است. وی در همه این نکات ابتدا با نقل آیه و ترجمه آن به نکات و پیام آن به صورت مختصر می‌پردازد و در این زمینه از روایات تفسیری بهره‌ برده است. مجموعه حاضر را می‌توان یک دائرةالمعارف قرآنی دانست که حاوی صدها موضوع قرآنی در زمینه‌های متعدد است که مؤلف آن‌ها را به شکل موجز در یک مجلّد ارایه داده است.
برخی از موضوعات این کتاب شامل : صله رحم – آداب تلاوت قرآن – آثار و برکات روزه – لباس در قرآن – پرسش های قیامت – شعور حیوانات – تغذیه در اسلام – فواید امر به معروف – ازدواج موقت – اهمکیت ازدواج – غنا و موسیقی – آثار مخرب موسیقی و غنا – احسان به والدین – سیمایی از نماز – تواضع – اخلاص – راه های کسب اخلاص – روش برخورد با مخالفان – اهمیت تدبر در قرآن – تمسخر و استهزا در قران – چرا عبادت کنیم و ده ها عنوان و مضوع دیگر که در این کتاب مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته شده است .

معرفی کتاب پیوندهای نمازدر این کتاب به بررسی ارتباط و پیوندهای موجود میان نماز و موضوعات متفاوت از قبیل ، حق الناس ، نظم، حقوق پدر ومادر ، رهبری ، وقف و جهاد و..پرداخته شده است و در مجموع ۱۳۵ نوع رمز و راز نماز کشف شده که می تواند مورد استفاده علاقمندان به ویژه جوانان قرار گیرد. نویسنده در مقدمه کتاب اشاره میکند که :«روزیکه موضوع بحث ما ، پیوندهای نماز بود و تعدادی از این پیوندها را که پیشتر یادداشت کرده بودم گفتم و تعدادی را هم دوستان در آن جلسه گفتند متوجه شدیم که گویا نماز یک نقشه جامع اسلامی است که با همه چیز پیوند خورده است. »
در بخشی از کتاب فوق درباره پیوند نماز با نظم آمده است : نماز انسان را منظم میسازد ، زیرا نمیتوان در هر وقتی یا در هر مکانی یا با هر کلامی یا به هر سویی آن را انجام داد.همچنان که در نماز جماعت انسان باید همراه با سایر نمازگزاران نه جلوتر و نه عقب تر آنرا انجام دهد و این خود نوعی آموزش نظم است. همچنین در بخش پیوند نماز با خودسازی میخوانیم : از امام خمینی (ره) نقل شده است که فرمودند : نماز کارخانه انسان سازی است . کسی که بلند ترین نقطه بدن خود پیشانی را در ۱۷ رکعت نماز روزانه ۳۴ بار بر خاک میگذارد نمیتواند شخص متکبری باشد.

جوانمرد

تمثال مبارک معلم شهید نورالله سبزواری

پیش نگاشت:

امروز سالروز شهادت آقا نورالله است. از آقا نورالله نمی دانم چه باید بگویم؛ از این جوانمرد گفتن سخت است انصافا. آقا نور الله  آخرین دست نوشته اش؛ برای ما اتمام حجت است؛ برای همه ی ما. صمیمانه ی ذیل اما شاید تنها بهانه ای باشد؛ جلب توجه وجود جاودانه ی این عزیز. تقدیم به همرزمانش در گستره ی تاریخ مبارزه علیه اباطیل و طواغیت:

آقا نورالله! جوانمرد! ای امید روز های طاعون زده ی ما! جوانمرد! ای آبروی مردی و مردانگی! جوانمرد! ای پیر میکده ی فخرفروشی ما! ای فریاد بلند جان های خسته ی ما! ای صیحه ی سکوت گلستان شهدای ما! جوانمرد! ای علم بلند قامت عهد ما با مسیر همیشه ی تاریخ انبیاء! امثال بنده شاید تو را به چشم، یک بار هم ندیده ایم؛ تو اما جوانمرد! سند تجدید عهد مایی؛ عهدی که با خمینی این قلب احیاگر حیات انبیاء در گستره ی تاریک تاریخ قرن پانزدهم هجری. سند عهد مایی با آن که در وصفش می گویی:"امام عزیزمان این پیر جماران این امید متتضعفان این قبله گاه اهل نظر و این شمع و هم پروانه این نائب الامام این که قلم و زبانم یاری تعریف و تمجید او نیست. روز ها با آن سن و سالش لرزه بر اندام جنایتکاران می اندازد و شب ها گوشه ی اتاق  سر بر خاک نهاده و با خدا ی خود راز و نیاز می کند." آری  " يحمل هذا الدين في كل قرن عدول ينفون عنه تأويل المبطلين وتحريف الغالين وانتحال الجاهلين كما ينفي الكِيْرُ خُبث الحديد.( در هر روزگاری كسان عادلي به پاسداري از دين بر مي خيزند و تأويل باطل گرايان و تحريف غلوكنندگان و دروغ نادانان را از دين مي زدايند؛ همان گونه كه دَم آهنگر مواد زائد آهن را از بين مي برد. پيامبر اسلام (ص))"خمینی  عادل پرخروش روزگار ماست. عادلی که  توانست؛ دین، این حیات بهشتی بشر را از گژراهی ها و تیرگی ها باز ستاند و اسلام ناب را به عنوان اتمام حجت بر جهان و جهانیان  عرضه دارد. جوانمرد! تو سند عهد مایی؛ با خمینی و با اخلاف صالحش، انبیاء و اولیاء الهی.

ما با خمینی عهد بسته ایم؛ تا جهان را از یوغ استعمار و استثمار و استعلا نجات بخشیم و اسلام را به عنوان حیات موعود بهشتی به بشریت تقدیم داریم. عهدی که آتش جهنم نمرودی اسرائیل را برای اعراب مسلمان  تبدیل به  بهار گلستان ابراهیم کرد. عهدی که تو ما را به محاسبه ی خود در پایمردی بر آن دعوت می نمایی"سالیان سال بود؛ که زیر چکمه ی طاغوتیان در ظلمت شب تار در خود گم بودیم. حال که به برکت آن خون های پاک کبوتران عاشق و پرستوها ی خونین بال و آن قلب مستضعفان امام عزیزمان از ظلمت ها رسته و به سرزمین نور هجرت نموده ایم. چه خوب است؛ دیروز و امروزمان را محاسبه کنیم و به قول امام نگوئیم؛ انقلاب برای ما چه کرده است؟. بلکه ببینیم برای رشد و ترقی انقلاب چه کردیه ایم؟.. و ما...ماچه؟ چه کار می کنیم؟ ما تا به حال چه کاری برای پیشبرد انقلاب کرده ایم؟. فکر کنیم؛ آیا تا به حال به آن چه بر زبان آورده ایم؛ جامه ی عمل پوشانده ایم؟"

آقا نورالله! جوانمرد! ای صیحه ی سکوت گلستان شهدای ما! ای فریاد بلند جان های خسته ی ما ! ما میدانیم؛ هیچ نعمتی نیست؛ جز این که از مجرا و واسطه ی شهدا شامل حال باشد. شما "عند ربهم یرزقون" اید. صیحه ی شما صیحه ی جان ماست. گوش جان ما با صیحه ی سکوت شما از هر نوای پر صدایی آشناتر است. جوانمرد! ای امید روزگار طاعون زده ی ما. ای آبروی مردی و مردانگی! تو نبودی آبرو و عزتمان را از چه باید می جستیم؟! از تکه آجر های شکسته ی کاخ ها و کوخ های مخروبه؟! از مدعیان پر طمطراق توخالی؟! از خان های مزدور و خان زادگان تا خرخره پر؟! از استخوان های در قبر پوسیده ی اهل دنیا؟! جوانمرد! عزیز جان های ما! گوش های مان اگر چه پر شده است؛ از ادعاهای دروغین مدعیان! از دروغ های قسم آلود اهل دنیا! از صداهای انزجارآور گربه هایی که قسم می خورند برای رضای خدا موش می گیرند!. دل هایمان گرچه آزرده است؛ از طاعون زدگی روزگار. از دردهایی که ماهواره ها به جان مردمانمان انداخته اند. از این که آن ها که باید در غلت هفتم خواب زمستانی شان مانده اند. آری این ها همه هست. ما اما میدانیم؛ که شهید مجرا و واسطه ی فیض است. عیدی ما از شما کاش این باشد امسال: سرشارتر شویم و پرنشاط تر از فیض مبارک شما! ان شاءالله.

«نوح» ما ای ناخدای دیده ور/با تو در «کشتی» مصونیم از خطر

سیاوش امیری شاعر متعهد کشورمان با سرودن اشعاری، حضور پرشور مردم در انتخابات مجلس شورای اسلامی و رهبری داهیانه رهبر معظم انقلاب را وصف کرده است.

خار چشم دشمنان «سید علی»

رهبر و مولای‌مان «سید علی»

 ****

سیلی سختی که فرمودی؛ زدیم

عهد ما باشد همان عهد قدیم

 ****

با تو «بیعت» کرده، پیمان بسته‌ایم

عقد آن را با «شهیدان» بسته‌ایم

 ****

«عهد»مان را با شهیدان نشکنیم

گردن بدخواه «ایران» بشکنیم

 ****

سرزمین ما «شقایق» پرور است

لاله‌زار عشق و «عاشق» پرور است

 ****

با شقایق‌ها «بهاران» می‌شود

وا کُنی لب «لاله‌زاران» می‌شود

 ****

دشت در دشت «وفا» اردو زدیم

در تمام «جبهه»ها اردو زدیم

 ****

سنگری «خالی ز ما» پیدا نبود

این «حقیقت» قابل حاشا نبود

 ****

با «سرانگشتان» خود جنگیده‌ایم

ما به ریش «ابلهان» خندیده‌ایم

 ****

با حضور سبز ما «دشمن» رَمید

«خصم دون» از خواب خرگوشی پرید

 ****

دیده بگشود و ز حیرت «مات» شد

زین همه «دریای غیرت» مات شد

 ****

در بزنگاه «حوادث» شیرمرد

مرد توفان دیده صد گرم و سرد

 ****

«نوح» ما، ای ناخدای دیده‌ور

با تو در «کشتی» مصونیم از خطر

 ****

«موج»ها را می‌شناسی یَم به یَم

می‌نمایی رهنمایی دَم به دَم

 ****

با اشارت‌های خوبت‌ ای «بصیر»

می نَبُگذاری که گُم گردد «مسیر»

 ****

در پناهت رهبر آزادگان

سرفرازی می‌کند این مردمان

 ****

دشمن «مفلوک» خود را می‌زنیم

«ریشه» پوسیده‌اش را می‌کَنیم