پرسش

پرسش نعمتی است بسیار گران قدر : گاه همین پرسش است که ره رو بیراهه را باز میدارد از رفتن! چه سعادتمندیم اگر اهل پرسیدن باشیم! و چه بیچاره اگر خویش را از این نعمت ارزنده محروم داریم.

عالیترین مراتب پرسش ، از خویش پرسیدن است. از خویش پرسیدن مرتبه ایست چنان والا که نتیجه اش شناخت هدف ، وظیفه و در نتیجه سعادت است. راستی بهشت بود عالم اگر هدف و وظیفه مان را می پرسیدیم و می سنجیدیم.

مسئولیت

مسئولیت وادی خطیرسیت که از قول امام صادق (ع) صاحبانش یا در قعر جهنمد یا در اعلا درجه ی بهشت؛ مردان خدا از مسئولیت به عنوان وسیله ای برای تقرب استفاده می کنندامام صادق در این مورد می فرمایند: <<در حقيقت، خدمت به برادران ديني بالاترين عبادتي است كه هيچ امر خيري به درجه آن نمي‌رسد.خداوند متعال به چيزي همانند گام برداشتن در راه خدمت و نيكي به برادران ديني عبادت نشده است>>.

ولی آه آه از دست صرافان گوهر ناشناس. مسئولیت همیشه وسیله ی خدمت نیست و در گذر تاریخ کسانی بوده اند که از این نعمت برای کاخ سازی و گردن افرازی بهره برده اند ؛ در واقع این نه آنها بلکه نفس اماره است که لجام گسیخته با کاخ سازی و تجمل گرایی سعی در به جلوه کشیدن قدرت و جلوات عاریتی خویش نموده است. این مسئولین سعی در به انحصار در آوردن و حاکمیت بر هر آنچه که در نظرشان موجب جلوه و قدرت را دارد دارند در حالی که خود تحت حاکمیت نفس اماره ی مکاره اند.

در نظام قدسی اسلامی از ابتدا بنای مسئولیت بر خدمت است آنگونه که از جملات امام رئوفمان مشهود است: «اميدوارم دعا کنيد که کوتاهي نکنم»  «من هر جا باشم خدمتگزار همه هستم»
«من به حق، خدمتگزار شما هستم»  «اميد است که اين آخر عمر در خدمت شما باشم»
«تا نفس مي‌کشم، خدمت به شما مي‌کنم»  «من تا آنقدر که هستم خدمت مي‌کنم به شما».

متاسفانه طی سالهای پس از عروج امام افرادی با انحراف از خط اصیل انقلاب و سستی در تبعیت از نائب بر حق و یکتا ی امام حضرت ایت الله خامنه ای به اشرافیت زدگی و رویکرد سرمایه محوری روی آوردند؛  این رویکرد مورد تذکر امام امت ، امام خامنه ای قرار گرفت:سالهاست که بنده درباره زندگی تشریفاتی مکرر تذکر می دهم‚ این دو جنبه دارد: یک جنبه از لحاظ اصل پایبندی به تجملات و تشریفات است‚ که این بد و دون شان انسان والاست‚ یعنی یک وقت انسان به یک چیز غیر لازم پایبند می شود که دون شان انسان است‚ بعلاوه‚ مسرفانه است‚ تضییع سرمایه ها‚ تضییع اموال و تضییع موجودیها در آن هست‚ این یک بعد قضیه است که اصل اسراف بد است‚ اصل تجمل همراه با اسراف و همراه با زیاده روی است و بد است‚ لیکن جنبه دومی دارد که اهمیتش کمتر از جنبه اول نیست‚ و آن انعکاس تجمل شما در زندگی مردم است‚ بعضیها از این غفلت می کنند! وقتی شما جلوی چشم مردم‚ وضع اتاق و دفتر و محیط کار و محیط زندگی را آن چنانی می کنید‚ این یک درس عملی است و هرکسی این را می بیند‚ بر او اثر می گذارد‚ حداقل این را باید رعایت کرد.فضا را‚ فضای تجملاتی و تجمل گرایی و عادت کردن به تجمل قرار ندهیم‚ چون امروز اگر این روحیه تجمل گرایی در جامعه ما رواج پیدا بکند - که متاسفانه تا میزان زیادی هم رواج پیدا کرده است - بسیاری از مشکلات اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی کشور اصلا حل نخواهد شد. لیکن ناتوانی مسئولین اجرایی در این دوران(در دروان سازندگی تحت حمایت تکنوکرات ها و دوران به اصطلاح اصلاحات تحت حمایت لیبرال ها) به سطح جامعه و بخصوص مسئولین خرد و بخصوص مسئولین شهری که آنزمان اکثریت همراه جریان وقت بود ، سرایت کرد.

حال که امت غیور اسلامی با انتخاب جریان خدمت گزار و معتقد به آرمان های قدسی معمار کبیر انقلاب، امام رئوف و گرانقدرمان و هشت ماه مقابله با فتنه ی ۸۸(که منشا گرفته از جریان مخالف جریان خدمت گزار، به سرکردگی هاشمی بهرمانی) تکلیف خویش را با این جریان و تفکرات متاثرشان نشان داده است ، لازم است مقلدان این تاجران ورشکسته که در آن زمان تحت تاثیر این افراد (البته تاثیر سطحی و نه عقلی و منطقی) قرار گرفته اند . خویش را تسلیم خواست قدسی این امت شریف قرار داده و سعی خویش را در اصلاح اشتباهات تحت تاثیر این افراد مترتب گردانند.

گذشت آن زمانی که افرادی به بهانه ی نسبت با هاشمی بهرمانی یا دیگر لابی های سیاسی از تعقیبات قضایی مصون می ماندند، اکنون زمانی است که امت بیدار حتی در برابر تصمیم ناحق مجلس منتخب خویش نیز می ایستند. اکنون زمانی است که دولت خدمت گزار و عدالت خواه اراده خویش را در  ((باز پس گیری حقوق بیت المال حتی آنچه در کابین زنان قرا گرفته)) متمرکز داشته است. بهتر است این افراد با طرح پرسش هایی علت باز راندن جریان مورد حمایتشان توسط مردم را از ضمیر خویش جویا شوند ؛ علت گرایش به جریان حامی تفکر قدسی امام در نسل جوان انقلاب را از ضمیر خویش بپرسند و در نهایت عاقبت خفت بار سران و سرکردگان تفکر های تجمل گرایانه و زورمدارانه را خوب تحلیل و تصور کنند؛ آیا با ادامه ی آیین انحرافی این افراد می توانند آینده ای بهتر از اکنون ایشان برای خود متصور باشند؟ دیدن وضعیت خفت بار این مترودین ملت کار سختی نیست! دیدن آنهایی که مکنت آشکار و پنهانشان نتوانست از خفتشان نزد مردم بکاهد.

امید است این تذکر موثر واقع گردد. و الّا  انّا لآلمجرمین لمنتقمون ان شاالله