به رنگ حماسه(18)
اصلا مهم نیست که چه کاندیدایی رای بیاورد!. سعی کنید، گفتمان اصیل انقلاب شکل بگیرد.

اگر این جایگاه به شکل واقعی خودش شکل بگیرد آن موقع شما میتوانید آن را ببرید به سمتی که تاثیرگذاری در انتخابات یک تاثیرگذاری واقعی بشود. اگر رشد در کشور ان شاءالله با همین رشد خوبی که دارد صورت بگیرد با این حرکتهایی که انجام میشود اگر بشود به گونهای صورت بگیرد که آن گفتمان واقعی یک گفتمان مبتنی بر نیازهای واقعی مردم مبتنی بر نیازهای واقعی کشور در ایام انتخابات شکل بگیرد، آن موقع خود به خود اصلا مهم نیست که چه کاندیدایی رای بیاورد. اگر این بشود گفتمان غالب هر کاندیدایی سعی میکند خودش را به آن نزدیک کند تا اینکه بتواند توجه مردم را جلب کند تا بتواند کار را خوب شکل بدهد. هرچه این گفتمان بهتر شکل بگیرد آن موقع حتی اگر کسی به این گفتمان قائل نباشد اگر گفتمان، گفتمان غالب باشد خودش را ملزم میداند که در این چهارچوب حرکت کند. لذا این گفتمان سازی برای انتخابات ریاست جمهوری خیلی حائز اهمیت است. یعنی شما بتوانید ان شاءالله آن مطالبات واقعی را شکل بدهید.
الان در کشور ما یکی از آسیبهای جدی که وجود دارد این است که مثلا بالاخره یک نفری به عنوان رئیس جمهور انتخاب میشود بعد آن یک عدهای را به عنوان کابینهاش انتخاب میکند و معرفی میکند بعد از یکی دو سال از ریاست جمهوری میآیند که حالا باید یک برنامهای را برای کار ارائه کنیم. در صورتی که این طوری نیست و دقیقا باید برعکس باشد یعنی باید یک برنامه برای کار برای چهار سال ارائه بشود که آن وقت این برنامه، اگر آن گفتمان واقعی انتخابات ریاست جمهوری شکل بگیرد بالاخره کاندیداهای ریاست جمهوری موظف خواهند بود که این برنامهشان پاسخگوی این گفتمان و نیازهای آن باشد. بعد بر آن مبنا تیم معرفی بشود و بعد آن موقع یک فردی هم انتخاب بشود. این باید باشد. تا اینکه حالا یکی انتخاب شود بعد وزرا را چه کسانی انتخاب کنیم؟
و بعد ببینیم که حالا چه باید کرد؟! این دقیقا باید عکسش باشد یعنی گفتمان باید به سمتی پیش برود که خواستهای واقعی نه در غالب (سطح)، حالا من وارد بحثهایی میشوم مثلا میگوئیم عدالت، کارآمدی و یک بحثهای این فرمی، اینکه خوب طبیعی است و ممکن است همه هم خوششان بیاید بگویند خوب شما میگویید عدالت ما هم میگوییم عدالت یا کارآمدی و… این کافی نیست بحث این است که حالا این کارآمدی چه مختصاتی دارد چه وژگیهایی دارد آن هم باز تو حوزهٔ ریاست جمهوری. یعنی یک کسی که رئیس جمهور میشود برای کارآمدی باید چه برنامهای داشته باشد یک کسی که در این جایگاه قرار میگیرد مثلا برای عدالت چه بحثهایی باید داشته باشد نه یک بحثهای کلی که عدالت خیلی خوبه؛ اگر عدالت باشد همه چیز درست میشود و… اینها بله. یکی از آن بحثهای خیلی مهمی که پیش میآید این است. لذا شما میبینید که در ایام انتخابات ریاست جمهوری که شما آن نامه «برای فردا» ی آقای خاتمی را میخوانید شما میبینید که یکی از بحثهای نامه این است که «مگرمن این وعده را داده بودم؟ مگرمن مثلا آن شعار را داده بودم؟ که بخواهم حالا انجام داده باشم» ببینید حوزه ریاست جمهوری عرصهٔ شعار و وعده نیست، بحث وظیفه است. این باید در گفتمان شکل بگیرد.
پ.ن: داوود احمدی نژاد به نفع جلیلی انصراف داد. خبر کامل را در لینک ذیل بخوانید:
۞وبلاگ خبری-تحلیلی جوشقان۞