آغاز دهه ی هشتاد، زمانی که اعتراض ها و اعتصاب های جنبش دانشجویی در برابر قوه ی قضائیه و مجلس در برابر فعالیت های مذبوحانه ی دانشگاه آزاد، به ریاست جاسبی و مدیریت اکبرهاشمی، جانی دوباره گرفته بود، شاید هیچ کس گمان نمی کرد؛ آن همه برنامه ریزی هاشمی و همراهانش برای دانشگاه آزاد نهایتاً شکست بخورد و این مرکز عملاً از کنترل سیاسی این افراد خارج شود. دانشگاه آزاد گرچه سعی می نمود؛ از اموال موقوفه و عمومی برای گسترش مراکزش استفاده کند؛ اما عملاً جولانگاهی بود؛ برای اجرای برنامه های کوتاه مدت و بلند مدت کارگزاران هاشمی برای انتخابات و... . این برنامه البته به سوءاستفاده از اموال موقوفه ی امانت در دست دانشگاه آزاد متوقف نشد. و تاجایی پیش رفت که عبدا.. جاسبی را به صاحب یک سیستم مافیایی بدل کرد. سیستمی که در طول این سی ساله با حمایت دولت های کارگزاران و اصلاحات همه ی سعیش به وابسته کردن از مسئولین اجرایی گرفته تا نمایندگان مجلس و تا مسئولین قضایی چون قاضی پرونده ی هادوی تهرانی معطوف بود. سعی ای که در یکشنبه ی سیاه مجلس هشتم نیز خود را نشان داد.


اسناد فراوانی در دست است؛ که عبدا.. جاسبی، تعداد فراوانی از مسئولین را بدون شرایط لازم برای دانشجو شدن و کسب مدرک و یا عضویت در هیئت علمی طی عنوان استثنا، نمک گیر خویش نموده است. برخی از این مسائل مسلماً با ورود دانشجو ریاست جدید دانشگاه آزاد اسلامی قابل رفع است. اما مساله ی دیگر خسارت ها و لطماتی است که عبد ا.. جاسبی با چنین اعمالی به ملت عزیز ما وارد ساخته است. آیا قوه ی قاضائیه خواهد توانست با محاکمه ی علنی و قاطع عبدا.. جاسبی آغازی باشد؛ برای مبارزه با افرادی همچون جاسبی که با وابستیگی و حمایت اکبر هاشمی و امثال وی و سوءاستفاده های کلان مالی و غیر مالی منشأ فساد مسئولین بوده اند؟ آیا قوه ی قضائیه خواهد توانست به گفته ی رهبر فرزانه ی انقلاب "اعتماد مردم را جلب کند؟